• : تعریف: of two things in equal portions; half one thing and half another.
قید ( adverb )
• : تعریف: in two equal parts.
اسم ( noun )
• : تعریف: a mixture of two things in equal portions, esp. milk and cream.
مترادف ها
نوعی ابجو انگلیسی (اسم)
half and half
نصفا نصف (قید)
half and half
انگلیسی به انگلیسی
• half one thing and half another; mix of milk and cream
پیشنهاد کاربران
- نصفه نیمه
نوشیدنی نصف شیر نصف خامه
نیمانیم . ( ص مرکب ، ق مرکب ) نصفانصف . برابر. راستا. ( یادداشت مؤلف ) . نیمی ازین و نیمی از آن : کشک گندم و کشک جو نیمانیم با یک درم سنگ تخم بادیان . ( ذخیره ٔ خوارزمشاهی ) . کشکاب از کشک و نخود پزند نیمانیم یا دو بهر کشک جو و یک بهر نخود. ( ذخیره ٔ خوارزمشاهی ) . اگر شراب خواهد داد شرابی رقیق باید کرد یعنی آب بسیار باید کرد چنانکه نیمانیم باشد یعنی مناصفه . ( ذخیره ٔ خوارزمشاهی ) . ... [مشاهده متن کامل]
نه راستی و درستی است هر مثل که زدند اگرنه جمله دروغ است هست نیمانیم . سوزنی . || نصف نصف . ( فرهنگ فارسی معین ) . || ( اِ مرکب ) مناصفت . ( فرهنگ فارسی معین ) ( از لغت بیهقی مندرج در کتاب پارسی نغز ) .