hairstyle

/ˈherˌstaɪl//ˈheəstaɪl/

مدل مو، سبک آرایش گیسو

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: hairstyling (n.), hairstylist (n.)
• : تعریف: a particular style of hair arrangement.
مشابه: coiffure

- an upswept hairstyle
[ترجمه گوگل] یک مدل موی جذاب
[ترجمه ترگمان] یک مدل موی مصنوعی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- an outdated hairstyle
[ترجمه گوگل] یک مدل موی قدیمی
[ترجمه ترگمان] یک مدل موی قدیمی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. this hairstyle really dates you
این مدل مو،تو را واقعا پیر نشان می دهد.

2. a funky hairstyle
مد گیسوی شیک و مدرن

3. Her short hairstyle is very becoming.
[ترجمه گوگل]مدل موی کوتاه او بسیار تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]مدل موی کوتاه او بسیار برازنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Do you like my new hairstyle?
[ترجمه گوگل]آیا مدل موی جدید من را دوست دارید؟
[ترجمه ترگمان]از مدل موی جدیدم خوشت میاد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I don't think that hairstyle is you .
[ترجمه گوگل]فکر نمیکنم اون مدل موی شما
[ترجمه ترگمان]فکر نکنم مدل موی تو باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I think her new short hairstyle looks simply great.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم مدل موی کوتاه جدید او به سادگی عالی به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]فکر کنم مدل موی کوتاه جدیدش به نظر خیلی خوب میاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. That new hairstyle really flatters her.
[ترجمه گوگل]این مدل موی جدید واقعاً او را متملق می کند
[ترجمه ترگمان]این مدل موی جدید واقعا او را تملق آمیز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. My hairstyle hasn't changed much since I was five.
[ترجمه گوگل]مدل موهای من از پنج سالگی تغییر چندانی نکرده است
[ترجمه ترگمان]مدل موی من از ۵ سالگی تغییر نکرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Bob complimented me on my new hairstyle.
[ترجمه گوگل]باب مدل موی جدیدم را به من تعارف کرد
[ترجمه ترگمان]باب از مدل موی جدیدم ازم تعریف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. That new hairstyle really does something / a lot for her.
[ترجمه گوگل]آن مدل موی جدید واقعاً کاری / خیلی برای او انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]این مدل موی جدید واقعا چیز زیادی برای او انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I had new clothes, a new hairstyle — the whole caboodle.
[ترجمه گوگل]من لباس های جدید داشتم، مدل موی جدیدی داشتم - کل لباس
[ترجمه ترگمان]، من لباس جدید داشتم یه مدل موی تازه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Her new hairstyle frames her face in a much more flattering way.
[ترجمه گوگل]مدل موی جدید او صورت او را به شیوه ای بسیار جذاب تر فریم می کند
[ترجمه ترگمان]مدل موی جدید او صورت او را به گونه ای ملایم تر جلوه می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. My kids tell me my hairstyle is really uncool.
[ترجمه گوگل]بچه هایم به من می گویند که مدل موی من واقعاً ناخوشایند است
[ترجمه ترگمان]بچه های من به من می گویند که مدل موی من واقعا جالب نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Some charge that the process hairstyle was a black attempt to look white.
[ترجمه گوگل]برخی ادعا می کنند که مدل موی فرآیندی تلاشی سیاه برای سفید به نظر رسیدن است
[ترجمه ترگمان]برخی معتقدند که مدل موی مدل یک تلاش سیاه برای نگاه کردن به رنگ سفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• hairdo, coiffure, particular arrangement of the hair
your hairstyle is the style in which your hair has been cut or arranged.

پیشنهاد کاربران

( مدل ) آرایش مو
مثال:
a hairstyle that flattered her
یک مدل آرایش مو که او را بهتر نشان داد.
مدل موی جدید
نگار مو، نقش مو، شکل مو، طرح مو، مدل مو
حالت مو سبک مو

بپرس