hairline

/ˈherˌlaɪn//ˈheəlaɪn/

معنی: سرحد موی سر وپیشانی
معانی دیگر: خط پیشانی، مرز مو، موی بالای پیشانی، بسیار باریک، مویین، موی مانند، (در اصل) طناب یا ریسمان ساخته شده از مو، ریسمان مویین، خط بسیار نازک، مرز باریک، باریکه، تسمه (و غیره ی) باریک، نواره، راه راه، پارچه ی دارای راه راه های باریک، فرق بسیار کم، تفاوت بسیار ناچیز، حاشیه ی باریک، طناب مویی، خط سربالایی دراخرحروف

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the border of where one's hair naturally grows, esp. at the forehead.

(2) تعریف: a very thin line.
صفت ( adjective )
• : تعریف: very thin or fine, as a crack or mark.

جمله های نمونه

1. a hairline crack of the bone
ترک موی مانند (بسیار باریک) استخوان

2. his hairline is receding
پیشانی او بلندشده است (موی پیشانی او در حال عقب نشینی است).

3. a receding hairline
خط مو (در پیشانی) که در حال پسروی است

4. Joanne had a small dark birthmark near her hairline.
[ترجمه گوگل]جوآن یک خال کوچک تیره در نزدیکی خط موهایش داشت
[ترجمه ترگمان]جوان خال سیاه کوچکی نزدیک موی سرش داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He suffered a hairline fracture of the right index finger.
[ترجمه گوگل]وی از ناحیه موی انگشت اشاره راست دچار شکستگی شد
[ترجمه ترگمان]او از شکستگی مو در سمت راست انگشت اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He had put on weight, and his hairline was beginning to recede.
[ترجمه گوگل]وزنش اضافه شده بود و خط رویش موهایش کم شده بود
[ترجمه ترگمان]وزن کم کرده بود و موی سرش کم کم داشت از بین می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was in his mid-forties, with a receding hairline .
[ترجمه گوگل]او در اواسط چهل سالگی بود، با خط موی در حال کاهش
[ترجمه ترگمان]او در اواسط چهل و چند سالگی بود، با موهایی که به عقب رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But doctors did not spot the hairline fracture until a routine check on the plates after she left.
[ترجمه گوگل]اما پزشکان شکستگی خط مو را تا زمانی که بعد از رفتن او انجام ندادند، روی صفحه‌ها مشاهده نکردند
[ترجمه ترگمان]اما دکترها وقتی بعد از رفتن او روی بشقاب ها را بررسی نمی کردند، شکستگی را تشخیص نمی دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He has a fuzzy beard and a receding hairline.
[ترجمه گوگل]او ریش تیره و خط رویش مو دارد
[ترجمه ترگمان]او ریش فازی و موهای عقب دار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I was worried about a hairline fracture, but luckily it was just a bad lump.
[ترجمه گوگل]من نگران شکستگی خط مو بودم، اما خوشبختانه این فقط یک توده بد بود
[ترجمه ترگمان]من نگران یه شکستگی کوچیک بودم ولی خوشبختانه یه برآمدگی بد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. By the artistic team at Zoo Ultra short hairline contrasts with thick natural waves.
[ترجمه گوگل]توسط تیم هنری Zoo Ultra خط موی کوتاه با امواج طبیعی غلیظ در تضاد است
[ترجمه ترگمان]در مقابل تیم هنری در باغ وحش (Zoo)، خط موی خیلی کوتاه با امواج طبیعی ضخیم تفاوت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She had a hairline fracture in her leg.
[ترجمه گوگل]او یک شکستگی خط مو در پایش داشت
[ترجمه ترگمان]اون یه شکستگی کوچیک تو پاش داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Dorothea flushed from neck to hairline and, bending her head, took a sip from her tea-cup.
[ترجمه گوگل]دوروتیا از گردن تا خط موی سرش برافروخته شد و در حالی که سرش را خم کرد، جرعه ای از فنجان چای نوشید
[ترجمه ترگمان]دور تا از شرم سرخ شد و سرش را خم کرد و جرعه ای از فنجان چایش نوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ignore the receding hairline and funny glasses.
[ترجمه گوگل]خط رویش مو و عینک های خنده دار را نادیده بگیرید
[ترجمه ترگمان]نادیده گرفتن موی سر و پیشانی و عینک عجیب و غریب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The hairline was receding, the eyes were tired.
[ترجمه گوگل]خط مو در حال فروکش بود، چشم ها خسته بودند
[ترجمه ترگمان]مو طلایی داشت دور می شد، چشم هایش خسته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. You may have heard the term hair line hairline fracture.
[ترجمه گوگل]ممکن است اصطلاح شکستگی خط موی خط مو را شنیده باشید
[ترجمه ترگمان]ممکن است صدای شکستگی مو را شنیده باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. She blushed to her hair line and her humiliation was complete.
[ترجمه گوگل]تا خط مو سرخ شد و تحقیرش کامل شد
[ترجمه ترگمان]به بیت تا مرز موهایش سرخ شد و تحقیر او کامل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. I fired once and the bullet entered her temple at her hair line.
[ترجمه گوگل]من یک بار شلیک کردم و گلوله به شقیقه اش وارد خط موهایش شد
[ترجمه ترگمان]من یه بار شلیک کردم و گلوله وارد معبد موهاش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. He was about fifty, with strands of fair hair covering a receding hair line.
[ترجمه گوگل]او حدوداً پنجاه ساله بود، با تارهای موی روشن که یک خط موی عقب رفته را پوشانده بود
[ترجمه ترگمان]حدود پنجاه سال داشت، با رشته های تار موی بور که موهای دور دور خود را پوشانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Suffering from excessive internal heat, he got red spots around his hair line.
[ترجمه گوگل]او که از گرمای بیش از حد داخلی رنج می برد، لکه های قرمزی در اطراف خط موهایش پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]او از گرمای درونی بیش از حد رنج می برد، نقطه های قرمز در اطراف خط موهای او داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. His helmet was off and his forehead was bleeding below the hair line.
[ترجمه گوگل]کلاهش از جا افتاده بود و پیشانی اش زیر خط مو خونریزی می کرد
[ترجمه ترگمان]کلاه ایمنی سرش خاموش بود و پیشانیش زیر خط مو خون بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. Real sinus trouble: cover upper chest and forehead to hair line.
[ترجمه گوگل]مشکل واقعی سینوس: پوشش بالای سینه و پیشانی تا خط مو
[ترجمه ترگمان]ناراحتی های سینوسی: سینه و پیشانی بالا را با خط مو بپوشانید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سرحد موی سر و پیشانی (اسم)
hairline

تخصصی

[کامپیوتر] خط مویی - خط مویی - خطی بسیار نازک در حدود 0/003 اینچ ؛ نازکترین خطی که یک چاپگر 300 DPI لیزری می تواند چاپ کند.
[نساجی] طرح با خطوط باریک در ترکیب رنگ و بافت

انگلیسی به انگلیسی

• extremely slender line
your hairline is the edge of the area where your hair grows on the front part of your head.
a hairline crack or gap is very narrow or fine.

پیشنهاد کاربران

معنی اندک هم میده
a hairline bone fracture.
1. رستنگاه مو ( در بالای پیشانی ) خط مو 2. خط مویی 3. مویی. نازک
مثال:
Your hairline is beginning to recede.
خط موی شما داره عقب می رود.
hair line = رستنگاه مو ( محل رستن مو )
His helmet was off and his forehead was bleeding below the hair line
کلاه خودش را برداشته بود و از پیشانیش زیر رستنگاه مو خون می آمد .
خط مو، مرزی که موها تمام میشن و پیشانی شروع میشه، خط رویش مو
You have the hairline of a 60 year old man
Your hairline is retreating faster than the French Army : خط موی شما سریعتر از ارتش فرانسه عقب نشینی می کند ( خیلی زود داری کچل میشی )
خط جدا کننده پیشانی و موی سر
مویی ( مهندسی عمران )
خط رویش مو

بپرس