hail

/ˈheɪl//heɪl/

معنی: درود، تهنیت، تگرگ، خوش باش، طوفان تگرگ، سلام برشما باد، سلام کردن، طوفان همراهباتگرگ، سلام، صدا زدن، تگرگ باریدن، اعلام ورود کردن
معانی دیگر: (با شادی یا تحسین) درود گفتن، خوش آمد گفتن، گرامی داشتن، ادای احترام کردن، (از روی قدرشناسی یا تهنیت) نامیدن، خواندن، فراخواندن، شادباش، شهنگانه، شخکاسه، (مجازی) هر چیز تگرگ مانند، (با: on یا upon) باریدن (بر سر کسی)، اعلام ورود کردن کشتی

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: hails, hailing, hailed
(1) تعریف: to salute or greet.
مترادف: greet, salute
مشابه: meet, receive, toast, welcome

- The crowd hailed their heroes as they passed by in the parade.
[ترجمه بوف] جمعیت به قهرمانانشان در حال عبور از آنها در رژه ادای احترام کردند.
|
[ترجمه شان] جمعیت به قهرمانان خود هنگامی که آن ها رژه می رفتند ادای احترام کرد.
|
[ترجمه گوگل] جمعیت هنگام عبور از آنجا در رژه از قهرمانان خود استقبال کردند
[ترجمه ترگمان] هنگامی که در رژه می رفتند، مردم از قهرمانان خود استقبال کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to call out or wave to in order to summon or attract the attention of.
مترادف: flag down, halloo
مشابه: call, signal, wave

- His mother waited by the building while he hailed a taxi in the street.
[ترجمه بوف] مادرش در حالی که او یک تاکسی را در خیابان صدا میزد، کنار ساختمان منتظر بود.
|
[ترجمه گوگل] مادرش در کنار ساختمان منتظر بود در حالی که او یک تاکسی در خیابان گرفته بود
[ترجمه ترگمان] مادرش در حالی که تاکسی را در خیابان صدا می زد، در کنار ساختمان منتظر ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to give enthusiastic approval or acclaim to.
مترادف: acclaim
متضاد: deplore
مشابه: acknowledge, applaud, approve, cheer, commend, extol, honor, laud, praise, toast

- The people hailed their new leader.
[ترجمه گوگل] مردم از رهبر جدید خود استقبال کردند
[ترجمه ترگمان] مردم رهبر جدید آن ها را مورد ستایش قرار دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He was hailed as the most brilliant scientist of his time.
[ترجمه بوف] او به عنوان درخشان ترین دانشمند زمان خود مورد ستایش قرار گرفت.
|
[ترجمه بهنام] از او به عنوان برجسته ترین دانشمند زما ن خودش تجلیل شد.
|
[ترجمه گوگل] او به عنوان درخشان ترین دانشمند زمان خود مورد ستایش قرار گرفت
[ترجمه ترگمان] او به عنوان the دانشمند زمان خود مورد ستایش قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
عبارات: hail from
• : تعریف: to call out, as a greeting, signal, or means of identification, esp. to a passing ship.
مترادف: halloo, holler
مشابه: call, cry out, shout, signal
اسم ( noun )
عبارات: within hail
(1) تعریف: a cry or shout to greet or attract the attention of someone.
مترادف: call, cry, halloo, holler, shout
مشابه: greeting, salutation, salute, scream, yell

- He ignored the hails of the adoring crowd as he rode by.
[ترجمه A.A] همینطور که به راه خود ادامه میدادبه ابراز احساسات جمعیت اعتنا نکرد
|
[ترجمه گوگل] او در حین عبور از تگرگ جمعیت پرستشگر نادیده گرفت
[ترجمه ترگمان] همچنان که می راند جمعیت the را نادیده می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the act of hailing.
مشابه: call, cry, shout
حرف ندا ( interjection )
• : تعریف: used to express an acclamation or greeting.
مترادف: halloo
مشابه: hello, hey, hurrah

- Hail! The victorious army approaches!
[ترجمه گوگل] تگرگ! ارتش پیروز نزدیک می شود!
[ترجمه ترگمان] درود! ارتش پیروز، نزدیک می شود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
(1) تعریف: pellets of frozen rain or a storm of such pellets.
مترادف: hailstones, hailstorm
مشابه: graupel, precipitation, sleet

(2) تعریف: something that comes forcefully or in large numbers.
مترادف: avalanche, barrage, bombardment, deluge, flood, inundation, storm
مشابه: broadside, flurry, overflow, shower, spate

- a hail of angry questions
[ترجمه گوگل] یک تگرگ از سوالات عصبانی
[ترجمه ترگمان] رگباری از سئوالات خشم آلود به گوش می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: hails, hailing, hailed
(1) تعریف: to fall or pour down in icy pellets.
مشابه: precipitate, storm

- It may hail tomorrow if it doesn't rain.
[ترجمه گوگل] اگر باران نبارد ممکن است فردا تگرگ ببارد
[ترجمه ترگمان] فردا باران می بارد، اگر باران نیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to fall down or strike like hail.
مترادف: pelt, rain
مشابه: batter, beat, fall
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to shower or drop down on like a hailstorm.
مترادف: pelt, pepper, rain, shower
مشابه: batter, bombard, buffet, drop, pour

- They hailed gunfire at us until dusk.
[ترجمه گوگل] تا غروب به سمت ما شلیک کردند
[ترجمه ترگمان] آن ها شلیک گلوله را تا غروب به سمت ما نشانه گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. hail is a meteoric phenomenon
تگرگ یک پدیده ی جوی است.

2. hail mary
سلام بر مریم (مادرعیسی)

3. hail mary, full of grace
درود بر مریم پرفتوت

4. hail fellow well met (or hail-fellow)
معاشرتی و مهربان (به ویژه به طور سطحی)

5. hail from
زاده ی محل بخصوصی بودن

6. a hail of bullets
رگباری از گلوله

7. the hail damaged the blossoms
تگرگ به شکوفه ها صدمه زد.

8. to hail a taxi
تاکسی صدا زدن

9. to hail curses on someone
کسی را به باد فحش گرفتن

10. The Prime Minister was greeted with a hail of insults as she arrived at the students' union.
[ترجمه گوگل]نخست وزیر در بدو ورود به اتحادیه دانشجویان مورد استقبال توهین آمیز قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر در حین ورود به اتحادیه دانشجویان، با موجی از توهین های استقبال شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Hail fell shortly after lunch.
[ترجمه گوگل]کمی بعد از ناهار تگرگ بارید
[ترجمه ترگمان]درود بر شما اندکی پس از ناهار بر زمین افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I tried to hail her from across the room.
[ترجمه گوگل]سعی کردم از آن طرف اتاق به او سلام کنم
[ترجمه ترگمان]سعی کردم از آن طرف اتاق به او سلام کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The hail melted once the sun came out.
[ترجمه گوگل]با بیرون آمدن خورشید تگرگ آب شد
[ترجمه ترگمان]خورشید دوباره آب شد و خورشید غروب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. These students hail from all parts of the country.
[ترجمه محمد پارس زاده] این دانش آموزان از همه جای کشور به سرعت آمدند ( همانند تگرگ آمدند )
|
[ترجمه گوگل]این دانش آموزان از تمام نقاط کشور می آیند
[ترجمه ترگمان]این دانش آموزان از همه بخش های کشور hail
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The proposals met with a hail of criticism.
[ترجمه گوگل]این پیشنهادات با انبوهی از انتقادات مواجه شد
[ترجمه ترگمان]این پیشنهادها با تگرگ از انتقادات صورت گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

درود (اسم)
regard, compliment, greeting, salute, salutation, hail

تهنیت (اسم)
greeting, salutation, hail, congratulation

تگرگ (اسم)
hail, corn snow, hailstone, hydrometeor

خوش باش (اسم)
greeting, hail, welcome

طوفان تگرگ (اسم)
hail

سلام بر شما باد (اسم)
hail

سلام کردن (اسم)
salute, salaam, hail

طوفان همراه با تگرگ (اسم)
hail

سلام (اسم)
regard, ave, greeting, salute, salutation, salaam, hail, hullo

صدا زدن (فعل)
call, froth, hail

تگرگ باریدن (فعل)
hail

اعلام ورود کردن (فعل)
hail

تخصصی

[عمران و معماری] تگرگ
[زمین شناسی] تگرگ گلوله هایی از یخ که قطر آنها حدود 5میلی متر یا بیشتر بوده و از ابر کومولونیمبوس که اغلب با رعد و برق همراه است، باریده می شود .
[آب و خاک] تگرگ

انگلیسی به انگلیسی

• small pellets of ice or frozen vapor; shower of small ice particles; shower of anything, barrage (especially of bullets); salutation, greeting
rain down hail; pour down like hail, fall with force; salute, greet, welcome; call to from a distance
hail consists of tiny balls of ice that fall from the sky.
when it hails, hail falls from the sky.
a hail of small objects is a large number of them that fall down on you at the same time with great force.
if you hail someone, you call to them; a literary use.
if you hail a taxi, you signal to the driver to stop.
if you hail a person, event, or achievement as important or successful, you praise them publicly.

پیشنهاد کاربران

صدا کردن کسی یا دست تکون دادن به سمت کسی به منظور جلب توجه اون شخص ( مثلاً تاکسی ) یا به منظور سلام کردن و احوالپرسی
شناخته شده
Hail is a slang term for cocaine, a powerful stimulant drug derived from the coca plant. It is usually snorted or injected and produces feelings of euphoria and increased energy. The term “hail” is a play on words, referencing the white powdered form of cocaine.
...
[مشاهده متن کامل]

یک اصطلاح عامیانه برای کوکائین. این ماده معمولاً استنشاق یا تزریق می شود و احساس سرخوشی و افزایش انرژی ایجاد می کند. اصطلاح "hail" بازی با کلمات ( جناس ) است که به شکل پودر سفید کوکائین اشاره دارد.

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-narcotics/
تگرگ
طوفان تگرگ، تگرگ باریدن، سلام، درود، خوش باش، سلام برشما باد، سلام کردن، صدا زدن، اعلام ورود کردن ( کشتی ) ، عمران: تگرگ، معماری: تگرگ، زیست شناسی: تگرگ، علوم دریایی: صدا زدن
یادآوری از واژه " اَهلَو، اَهلاو" و "هِی"!
آهای ( ahoy! ) ، لفظی هنگام درود و سلام، ندای احوالپرسی، صدایی یا آوایی برای خوشامدگویی
( ( در انگلیسی شده hi >>> همون "هِی" پارسی است! ) )
این واژه انگلیسی و به مانند "درود" همان معنای درستی و راستی را می رساند و از واژه آلمانی باستانی برگرفته شده است که آلمانی باستانی، ریشه هند و اروپایی دارد ( هندو ژرمنی ) !
...
[مشاهده متن کامل]

پس از واژه "اَهلَو، اَهلا" و "هِی" وام گرفته است!

یخچه. [ ی َ چ َ / چ ِ ] ( اِ مصغر ) یخ کوچک. || ژاله و تگرگ را گویند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( برهان ) . تگرگ باشد. ( فرهنگ جهانگیری ) ( لغت فرس اسدی ) ( فرهنگ اوبهی ) . ژاله. ( غیاث ) . بَرَد. غراب. رضاب. عضرس. سقیط. ( منتهی الارب ) . سنگک. حب قر. حب المزن. ( یادداشت مؤلف ) :
...
[مشاهده متن کامل]

یخچه می بارید از ابر سیاه
چون ستاره بر زمین از آسمان.
رودکی.
|| مجازاً دندان معشوق :
یخچه بارید و پای من بفسرد
ورغ بربند یخچه را ز فلک.
رودکی.
در عنبر تو لاله در بسد تو لؤلؤ
در غنچه تو نسرین در یخچه تو آذر.
بدرشاشی.
و رجوع به تگرگ و ژاله شود.

hail from somewhere
To come from or to have been born in a particular place
اهل جای خاصی بودن یا جای خاصی متولد شدن
Joe originally hails from Toronto.
A recently discovered document sheds light on Leonardo da Vinci's ancestral roots, revealing that his mother was a young Circassian woman, hailing from the ancient Caucasus region, who arrived in Florence in slavery.
...
[مشاهده متن کامل]

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/hail-from• https://www.oxfordlearnersdictionaries.com/definition/english/hail-from
مردم حین رژه قهرمانان شان جهت خوش آمد گویی به استقبال آنان رفتند.
. I hail from Iran
دوستان hail from اینجا معنی همون come from رو میده که میشه از جایی اومدن
تگرگیدن.
مثالی از معنای مورد ستایش یا استقبال قرار گرفتن:
Kazakhstan has aspired to join the top ten oil - producing states, and the Kashagan project was hailed as the dawn of a new era in cooperation between oil - rich countries and Western companies
...
[مشاهده متن کامل]

قزاقستان آرزوی پیوستن به ده کشور برتر تولیدکننده نفت را دارد و پروژه کاشاگان به عنوان طلوع عصر جدیدی در همکاری بین کشورهای نفت خیز و شرکت های غربی مورد استقبال قرار گرفت.

آقا hail به معنی متولد شده هم میاد!!! هواستون باشه دیوونه شدم تا معنیشو پیدا کردن خخخخ
( Hailed )
to live somewhere or to have come from there originally: Both John and Leeza hail from South Carolina
زنده باد!
1 - تگرگ ( باریدن )
2 - صدا زدن - فراخواندن
3 - سلام / درود / خوش آمد گفتن
4 - گرامی داشتن - ادای احترام کردن
5 - اهل جایی بودن
⁦✔️⁩تگرگ
[noun]
The man went down in ➡️a hail⬅️ of blows
تو بارش تگرگ جایی رفتن
⁦✔️⁩ادای احترام کردن،
گرامی داشتن
[verb]
Joe Biden
Biden ➡️hails⬅️ ‘monumental step forward’ as Democrats pass infrastructure bill
مورد استقبال قرار گرفتن
His discoveries were hailed as great strides in . medicine
کشفیات او به عنوان قدمهای بزرگی در علم پزشکی مورد استقبال قرار گرفت.
تحسین شده
به عنوان چیز خوب شناختن
صدا کردن تاکسی
تگرگ - تگرگ باریدن - ستایش کردن
خوشامد و تبریک
تقرک به قول قدیما ( تگرگ )
تگرگ
استقبال کردن
تگرگ :زمانی که دمای هوا بالای صفر درجه ی سلسیوس باشد بارش به صورت باران رخ می دهد اگر قطرات باران در زمان پایین آمدن از توده ی هوای سرد عبور کنند تبدیل به برف می شوند
a hail of something
توده ای از چیزی ،
a lot of similar things or remarks, thrown or shouted at someone at the same time:
The prime minister was greeted with a hail of insults as she arrived at the university.
...
[مشاهده متن کامل]

نخست وزیر هنگامی که به دانشگاه رسید با توده ای از توهین ها ( شمار زیادیاز توهین ها ) مورد استقبال قرار گرفت.

: Hail from somewhere
از جایی آمدن و متولد شدن در یک مکان خاصی ،
to come from or to have been born in a particular place:
Joe originally hails from Toronto.

صدازدن ( تاکسی و. . . )
کرایه کردن ( برای تاکسی و . . . )
کرایه کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٩)

بپرس