hagiography

/ˌhæɡiˈɑːɡrəfi//ˌhæɡiˈɒɡrəfi/

معنی: تاریخ انبیاء، شرح زندگی اولیاء و مقدسین
معانی دیگر: (شرح زندگانی مقدسان) سپنتانگاشت، سپنتانگاری، تاری  انبیاء

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: hagiographies
مشتقات: hagiographic (adj.)
(1) تعریف: a biography, or biographies, of a saint or saints.

(2) تعریف: an admiring and uncritical biography of anyone.

- The author has written a hagiography of Kennedy, glossing over his more controversial actions.
[ترجمه گوگل] نویسنده یک تصویری از کندی نوشته است و اقدامات جنجالی تر او را پنهان کرده است
[ترجمه ترگمان] نویسنده کتاب hagiography از کندی را بر روی اقدامات بحث برانگیز خود نوشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. For the rest of the programme was sheer hagiography.
[ترجمه گوگل]برای بقیه برنامه هاژیوگرافی محض بود
[ترجمه ترگمان]بقیه برنامه خیلی ساده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Clearly a work of hagiography, it was released in 194 was a Times Critic's Pick, was nominated for 10 Academy Awards, and won 5 Oscars, including an Oscar for best original screenplay.
[ترجمه گوگل]واضح است که این اثر در سال 194 منتشر شد و یکی از منتقدان تایمز بود، نامزد 10 جایزه اسکار شد و 5 جایزه اسکار از جمله اسکار بهترین فیلمنامه اصلی را برد
[ترجمه ترگمان]به وضوح کار of، که در ۱۹۴ به عنوان یک عامل نقد در دوران قبل منتشر شد، نامزد ۱۰ جایزه اسکار شد و برنده ۵ اسکار از جمله جایزه اسکار برای بهترین فیلمنامه original شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In spite of the personal hagiography it was the thought, above all, which inspired so many millions.
[ترجمه گوگل]علیرغم هیجوگرافی شخصی، بیش از هر چیز این فکر بود که الهام بخش میلیون ها نفر شد
[ترجمه ترگمان]با وجود of شخصی، این اندیشه، بیش از همه، این اندیشه بود که میلیون ها نفر از آن ها الهام گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Presenting a very sanitized view of Pitt's career, the film ends up a hagiography of Churchill.
[ترجمه گوگل]این فیلم با ارائه نمایی بسیار سالم از حرفه پیت، به تصویری از چرچیل ختم می شود
[ترجمه ترگمان]با ارائه دیدگاه very از شغل پیت، این فیلم داستان hagiography چرچیل را به پایان می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Closer to such history in terms of the narrative skill required is hagiography.
[ترجمه گوگل]از نظر مهارت روایی مورد نیاز، هاژیوگرافی به چنین تاریخی نزدیکتر است
[ترجمه ترگمان]نزدیک تر به این تاریخ از نظر مهارت روایی مورد نیاز hagiography است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Along with the national myth comes a rich tradition of hagiography.
[ترجمه گوگل]همراه با اسطوره های ملی، سنت غنی ایزدشناسی نیز به وجود می آید
[ترجمه ترگمان]همراه با افسانه ملی، سنت غنی of به دست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But soon the facts crowd in and the film spirals into hagiography.
[ترجمه گوگل]اما به زودی حقایق ازدحام می‌کنند و فیلم به صورت مارپیچ به سمت هیجوگرافی می‌رود
[ترجمه ترگمان]اما طولی نمی کشد که واقعیت ها به شکل مارپیچ در می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There is a genre of literature that details the lives of saints, Hagiography, but that came later and is largely something we find in the Christian era.
[ترجمه گوگل]یک ژانر ادبی وجود دارد که زندگی قدیسان را به تفصیل شرح می دهد، Hagiography، اما بعدها آمد و تا حد زیادی چیزی است که ما در دوران مسیحیت می یابیم
[ترجمه ترگمان]یک ژانر ادبی وجود دارد که زندگی قدیسان، Hagiography را شرح می دهد، اما بعدها منتشر شد و تا حد زیادی چیزی است که ما در عصر مسیحیان می یابیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Even as Sharpton spoke, Facebook and other sites were host to raucous debates about whether the instant hagiography wasn't minimizing too many troubling details.
[ترجمه گوگل]حتی زمانی که شارپتون صحبت می‌کرد، فیس‌بوک و سایر سایت‌ها میزبان بحث‌های پر سر و صدایی در مورد اینکه آیا هژیوگرافی فوری بسیاری از جزئیات نگران‌کننده را به حداقل نمی‌رساند، برگزار شد
[ترجمه ترگمان]حتی هنگامی که Sharpton صحبت کرد، فیس بوک و دیگر سایت ها میزبان بحث های ناهنجار در مورد این که آیا the لحظه به حداقل رساندن جزئیات مشکل نشده بسیاری را به حداقل رساند، هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Making good use of his natural gifts and of the circumstances in which he found himself, "M" produced a book unique, so far as my knowledge goes, in the literature of hagiography.
[ترجمه گوگل]«م» با استفاده خوب از مواهب طبیعی خود و شرایطی که در آن قرار گرفت، کتابی بی‌نظیر، تا جایی که من می‌دانم، در ادبیات هیج‌نویسی تولید کرد
[ترجمه ترگمان]با استفاده از هدایای طبیعی خود و شرایطی که در آن خود را یافته بود، \"M\" یک کتاب منحصر به فرد ایجاد کرد، تا جایی که دانش من در ادبیات of نوشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تاریخ انبیاء (اسم)
hagiography, hagiology

شرح زندگی اولیاء و مقدسین (اسم)
hagiography

انگلیسی به انگلیسی

• writings on the lives of saints

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: The writing of saints' lives or idealized biographies of individuals, often excessively flattering ✍
🔍 مترادف: Saint's biography
✅ مثال: His book was criticized as a hagiography, praising the leader to the point of exaggeration.
سرگذشت نگاری بزرگان دینی - زندگینامه بزرگان دین - تذکره الاولیا ( درست همین کاربرد را دارد )
تذکرة الاولیاء
نوشته های دینی
نوشته های تاریخی
متون تاریخی دینی
متون تاریخی مبتنی بر دین
مطالعات تاریخی منابع دینی
نوشته های تاریخی منابع دینی

بپرس