haemodialysis

جمله های نمونه

1. Reported contraindications include renal insufficiency, chronic haemodialysis, some forms of iron overload, and previous oxalate stone formation.
[ترجمه گوگل]موارد منع مصرف گزارش شده شامل نارسایی کلیوی، همودیالیز مزمن، برخی از اشکال اضافه بار آهن، و تشکیل سنگ اگزالات قبلی است
[ترجمه ترگمان]contraindications گزارش شده شامل نارسایی کلیه، نارسایی مزمن، برخی اشکال اضافه بار آهن و تشکیل سنگ مرمر قبلی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Objective:To investigate coagulation and fibrinolysis on haemodialysis (HD), continuous ambulatory peritoneal dialysis(CAPD) and chronic renal failure undergoing conservative therapy (CRF).
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی انعقاد و فیبرینولیز در همودیالیز (HD)، دیالیز صفاقی سرپایی مداوم (CAPD) و نارسایی مزمن کلیه تحت درمان محافظه کارانه (CRF)
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی coagulation و fibrinolysis در haemodialysis (HD)، دیالیز مداوم peritoneal (CAPD)و نارسایی مزمن کلیه تحت درمان سنتی (CRF)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Haemodialysis was needed in 54(9 1%)of 58 adult patients with crush syndrome; amputation was necessary in 12 (20. 7%) of them.
[ترجمه گوگل]همودیالیز در 54 (9 1٪) از 58 بیمار بزرگسال مبتلا به سندرم کراش مورد نیاز بود قطع عضو در 12 نفر (7/20%) ضروری بود
[ترجمه ترگمان]haemodialysis در ۵۴ (۹ % %)۵۸ بیمار بزرگ سال مبتلا به سندرم خرد مورد نیاز بود؛ قطع عضو در ۱۲ (۲۰)ضروری بود ۷ % آن ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The invention relates to a new blood concentrated haemodialysis solution which relates to the medical field.
[ترجمه گوگل]این اختراع مربوط به یک محلول جدید همودیالیز غلیظ خون است که مربوط به زمینه پزشکی است
[ترجمه ترگمان]این اختراع به یک محلول haemodialysis متمرکز شده مربوط به خون مربوط می شود که مربوط به حوزه پزشکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The centre is equiped with 4 haemodialysis machines to provide subsidised haemodialysis service for the needy.
[ترجمه گوگل]این مرکز مجهز به 4 دستگاه همودیالیز جهت ارائه خدمات همودیالیز یارانه ای به نیازمندان می باشد
[ترجمه ترگمان]این مرکز با ۴ ماشین haemodialysis برای تامین خدمات haemodialysis یارانه ای به نیازمندان مجهز شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. One of the H pylori negative patients was on maintenance haemodialysis and eight were on continuous ambulatory peritoneal dialysis.
[ترجمه گوگل]یکی از بیماران هلیکوباکتر پیلوری منفی تحت همودیالیز نگهدارنده و هشت نفر تحت دیالیز صفاقی سرپایی مستمر بودند
[ترجمه ترگمان]یکی از بیمارانی که منفی pylori منفی بود، در haemodialysis نگهداری بود و هشت نفر در خدمات دیالیز مداوم حضور داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective To understand quality of life(QOL) of the patients with haemodialysis(HD) and explore the relevance factors in order to draw out nursing methods to improve their QOL.
[ترجمه گوگل]هدف درک کیفیت زندگی (QOL) بیماران همودیالیز (HD) و کشف عوامل مرتبط به منظور ترسیم روش‌های پرستاری برای بهبود کیفیت زندگی آنها
[ترجمه ترگمان]هدف برای درک کیفیت زندگی (qol)بیماران با haemodialysis (HD)و بررسی عوامل مرتبط به منظور پیاده کردن روش های پرستاری برای بهبود qol
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective To know about the situation of HCV infection in haemodialysis patients before and after blood transfusion.
[ترجمه گوگل]هدف: آگاهی از وضعیت عفونت HCV در بیماران همودیالیزی قبل و بعد از تزریق خون
[ترجمه ترگمان]هدف از شناسایی وضعیت عفونت HCV در بیماران haemodialysis قبل و بعد از انتقال خون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Objective To examine the correlation between metabolic acidosis and malnutrition in maintenance haemodialysis (MHD) patients.
[ترجمه گوگل]هدف بررسی ارتباط بین اسیدوز متابولیک و سوء تغذیه در بیماران همودیالیز نگهدارنده (MHD)
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی رابطه بین تغذیه متابولیک و سو تغذیه در بیماران تعمیر و نگهداری (MHD)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The survival over the first two years of regular haemodialysis in amyloidosis is roughly comparable to that in renal failure caused by diabetes.
[ترجمه گوگل]بقا در دو سال اول همودیالیز منظم در آمیلوئیدوز تقریباً با نارسایی کلیوی ناشی از دیابت قابل مقایسه است
[ترجمه ترگمان]بقا در دو سال اول of منظم در amyloidosis تقریبا قابل مقایسه با نارسایی کلیه ناشی از دیابت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This paper reviews the importance of RRF, the measurement of RRF, factors that influence RRF in patients with haemodialysis and peritoneal dialysis, and measures to preserve RRF in dialysis patients.
[ترجمه گوگل]این مقاله به بررسی اهمیت RRF، اندازه‌گیری RRF، عواملی که بر RRF در بیماران همودیالیز و دیالیز صفاقی تأثیر می‌گذارد، و اقداماتی برای حفظ RRF در بیماران دیالیزی می‌پردازد
[ترجمه ترگمان]این مقاله اهمیت of، اندازه گیری of، عوامل موثر بر RRF در بیماران با haemodialysis و dialysis peritoneal و تدابیری برای حفظ RRF در بیماران دیالیز را بررسی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Objective To evaluate the effect of 25-(OH)2D3 on cardiovascular mortality among the patients with end-stage renal disease (ESRD) and on the treatment of supporting haemodialysis.
[ترجمه گوگل]هدف ارزیابی اثر 25-(OH)2D3 بر مرگ و میر قلبی عروقی در بیماران مبتلا به بیماری کلیوی مرحله نهایی (ESRD) و در درمان حمایت از همودیالیز
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی اثر ۲۵ - (OH)۲ بر روی مرگ و میر - عروقی در میان بیماران مبتلا به بیماری کلیوی مرحله آخر (ESRD)و در درمان haemodialysis پشتیبان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I believe we are all very happy this morning that the new haemodialysis centre which has been planned for some time can take off with the ground breaking ceremony.
[ترجمه گوگل]من معتقدم که امروز صبح همه ما بسیار خوشحالیم که مرکز جدید همودیالیز که مدتی است برنامه ریزی شده است می تواند با مراسم کلنگ زنی راه اندازی شود
[ترجمه ترگمان]من معتقدم که ما امروز صبح خیلی خوشحال هستیم که مرکز جدید haemodialysis که برای مدتی برنامه ریزی شده است، می تواند با مراسم شکستن زمین کنار بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Objective To assesses the clinical value of tumor markers in haemodialysis patients and uremic patients.
[ترجمه گوگل]هدف: ارزیابی ارزش بالینی نشانگرهای تومور در بیماران همودیالیزی و بیماران اورمیک
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی ارزش بالینی مارکرهای توموری در بیماران haemodialysis و بیماران uremic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• dialysis of the blood, removal of waste products from the body by a machine (used in the case of kidney failure)

پیشنهاد کاربران

بپرس