haematuria


پیشاب خونى، وجودخون درادرار

جمله های نمونه

1. In the case of proteinuria and haematuria these may include urography or morphological studies of urinary red cells, together with renal biopsy.
[ترجمه گوگل]در مورد پروتئینوری و هماچوری، اینها ممکن است شامل اوروگرافی یا مطالعات مورفولوژیکی گلبولهای قرمز ادرار، همراه با بیوپسی کلیه باشد
[ترجمه ترگمان]در مورد پروتیینوری و haematuria این موارد ممکن است شامل urography یا مطالعات مورفولوژیکی سلول های قرمز ادراری همراه با بیوپسی renal باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In massive dose, however, 4-ASA may cause haematuria and reduce creatinine clearance, particularly in patients with pre-existing renal disease.
[ترجمه گوگل]با این حال، در دوزهای زیاد، 4-ASA ممکن است باعث هماچوری و کاهش کلیرانس کراتینین، به ویژه در بیماران مبتلا به بیماری کلیوی از قبل موجود شود
[ترجمه ترگمان]با این حال در دوزهای زیاد، ASA ۴ - ASA به ویژه در بیماران مبتلا به بیماری کلیوی که از قبل موجود است، clearance را کاهش داده و آن را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Some cases of severe and chronic haematuria may develop blood loss anaemia.
[ترجمه گوگل]برخی از موارد هماچوری شدید و مزمن ممکن است دچار کم خونی از دست دادن خون شوند
[ترجمه ترگمان]برخی از موارد حاد و مزمن haematuria ممکن است کم خونی در خون ایجاد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Haematuria and(or) proteinuria presenting during the first 6 months course, the HSP should be diagnosed.
[ترجمه گوگل]هماچوری و (یا) پروتئینوری که در طول دوره 6 ماهه اول ظاهر می شود، HSP باید تشخیص داده شود
[ترجمه ترگمان]Haematuria و (یا)پروتیینوری در طول ۶ ماه اول ارائه شده اند، باید تشخیص داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She had no renal colic, haematuria, pyuria or pause in urine stream.
[ترجمه گوگل]او هیچ کولیک کلیوی، هماچوری، پیوری یا مکث در جریان ادرار نداشت
[ترجمه ترگمان]او دل درد نداشت، haematuria، pyuria یا مکث در جریان ادرار دیده نمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Serious side effects may include diarrhea, bloody vomit, haematuria (blood in urine), blurred vision, skin rash, itching and swelling, sore throat and fever.
[ترجمه گوگل]عوارض جانبی جدی ممکن است شامل اسهال، استفراغ خونی، هماچوری (خون در ادرار)، تاری دید، بثورات پوستی، خارش و تورم، گلودرد و تب باشد
[ترجمه ترگمان]عوارض جانبی جدی ممکن است شامل اسهال، استفراغ خونی، haematuria (خون در ادرار)، تاری دید، خارش پوست، خارش و تورم، گلو درد و تب باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The classic sign of urogenital schistosomiasis is haematuria (blood in urine).
[ترجمه گوگل]علامت کلاسیک شیستوزومیازیس ادراری تناسلی، هماچوری (خون در ادرار) است
[ترجمه ترگمان]علامت کلاسیک ادراری (ادراری)haematuria (خون در ادرار)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Vaginal haemorrhage, such as discharging blood, bleeding and haematuria, occurs in bitches at times. They trouble people who raise canine at home.
[ترجمه گوگل]خونریزی واژینال، مانند ترشح خون، خونریزی و هماچوری، گاهی اوقات در عوضی ها رخ می دهد آنها افرادی را که سگ های سگ را در خانه پرورش می دهند، مشکل می کنند
[ترجمه ترگمان]Vaginal haemorrhage، مانند پاک کردن خون، خونریزی و خونریزی، در مواقع bitches رخ می دهد آدمایی که سگ سگ ها رو توی خونه بزرگ میکنن مشکل دارن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Methods 21 cases of patients with haematuria, urinate pain, dysuria and penis scleroma were undergone sonourethrography.
[ترجمه گوگل]Methods21 مورد از بیماران مبتلا به هماچوری، درد ادرار، سوزش ادرار و اسکلروما آلت تناسلی تحت سونورتروگرافی قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]در این تحقیق ۲۱ مورد از بیماران مبتلا به haematuria، ادرار، ادرار و آلت تناسلی زن تحت فشار قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Children with renal stone may present as haematuria, recurrent abdominal pain and urinary tract infection.
[ترجمه گوگل]کودکان مبتلا به سنگ کلیه ممکن است به صورت هماچوری، درد مکرر شکم و عفونت مجاری ادراری ظاهر شوند
[ترجمه ترگمان]کودکان با سنگ کلیه ممکن است به عنوان haematuria، درد شکمی متناوب و عفونت دستگاه ادراری وجود داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Many physicians also believe that simple renal cysts commonly cause microscopic haematuria and mild proteinuria.
[ترجمه گوگل]بسیاری از پزشکان همچنین معتقدند که کیست های ساده کلیه معمولا باعث هماچوری میکروسکوپی و پروتئینوری خفیف می شوند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از پزشکان معتقدند که cysts کلیوی به طور معمول موجب haematuria میکروسکوپی و پروتیینوری خفیف می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Objective To observe the clinical efficacy of "Ertong Xueniao Decoction" in the treatment of nutcracker haematuria.
[ترجمه گوگل]هدف مشاهده اثربخشی بالینی "جوشانده Ertong Xueniao" در درمان هماچوری فندق شکن
[ترجمه ترگمان]هدف مشاهده اثربخشی بالینی \"Ertong Xueniao Decoction\" در درمان of haematuria
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Urine from cat with FIC is typically concentrated and is of acid pH, haematuria and proteinuria but without bacteriuria.
[ترجمه گوگل]ادرار گربه با FIC معمولاً غلیظ است و دارای pH اسیدی، هماچوری و پروتئینوری است اما بدون باکتریوری است
[ترجمه ترگمان]Urine از گربه با fic معمولا متمرکز است و شامل pH، haematuria و پروتیینوری شده است، اما بدون bacteriuria
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. After recurrence of progressive voiding difficulties with symptoms, also have appeared macroscopic haematuria.
[ترجمه گوگل]پس از عود مشکلات دفع پیشرونده با علائم، هماچوری ماکروسکوپیک نیز ظاهر شده است
[ترجمه ترگمان]بعد از عود مشکلات voiding پیشرونده با علایم، همچنین در haematuria ماکروسکوپی ظاهر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (urology) finding blood in the urine

پیشنهاد کاربران

دامپزشکی و علوم دامی
خون شاش
خون ادراری، هماچوری

بپرس