1. he hadn't had a fuck for sometime
(سنایی) مدتی بود تا که گای نداشت.
2. we hadn't reckoned with the possibility that it might snow
حساب این را نکرده بودیم که ممکن است برف بیاید.
3. if he hadn't gone to war, he wouldn't have died
اگر به جنگ نرفته بود نمرده بود (نمی مرد).
4. if it hadn't been for the snow, i would have gone
اگر (به واسطه ی) برف نبود رفته بودم.
5. since i hadn't played chess for years i felt a bit rusty
چون سال ها بود شطرنج بازی نکرده بودم احساس می کردم که کمی کند شده ام.
6. the prisoner hadn't touched his food
زندانی لب به خوراکش نزده بود.
7. if it weren't for (if it hadn't been for). . .
اگر به خاطر . . . نبود