hackles

جمله های نمونه

1. get one's hackles
خشمگین و آماده ی نزاع شدن،باد به غبغب انداختن

2. Laura heard his remark, and felt her hackles rising.
[ترجمه گوگل]لورا سخنان او را شنید و احساس کرد که قلاب هایش بالا می رود
[ترجمه ترگمان]لورا صدای او را شنید و احساس کرد که موهای تنش سیخ می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Ben felt his hackles rise as the speaker continued.
[ترجمه گوگل]وقتی سخنران ادامه داد، بن احساس کرد که قلوهایش بالا می رود
[ترجمه ترگمان]هنگامی که سخنگو ادامه داد، بن احساس کرد موهای تنش سیخ شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His tactless remarks were enough to raise anyone's hackles.
[ترجمه گوگل]اظهارات بی تدبیر او برای برانگیختن خشم هر کسی کافی بود
[ترجمه ترگمان]حرف های مودبانه او برای بلند کردن موهای کسی کافی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The prime minister's speech has raised hackles among the opposition.
[ترجمه گوگل]سخنان نخست وزیر باعث ایجاد انزجار در میان مخالفان شده است
[ترجمه ترگمان]سخنرانی نخست وزیر به شدت در میان مخالفان قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Her controversial article is bound to raise hackles.
[ترجمه گوگل]مقاله بحث برانگیز او احتمالاً باعث ایجاد هک می شود
[ترجمه ترگمان]مقاله جنجالی او قرار است عصبانی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Most pets can not even raise their hackles in anger as their hair is too long.
[ترجمه گوگل]بسیاری از حیوانات خانگی حتی نمی‌توانند با عصبانیت غلغله‌های خود را بلند کنند، زیرا موهایشان خیلی بلند است
[ترجمه ترگمان]اغلب حیوانات خانگی حتی با عصبانیت موهای خود را بلند نمی کنند چون موهای آن ها خیلی بلند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the United States, the mere idea raises hackles.
[ترجمه گوگل]در ایالات متحده، صرفاً این ایده باعث ایجاد نگرانی می شود
[ترجمه ترگمان]در ایالات متحده، تنها ایده، عصبانیت را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I think documenting would only get his hackles raised further.
[ترجمه گوگل]من فکر می‌کنم مستندسازی فقط باعث می‌شود که هک‌های او بیشتر مطرح شود
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم این مستند کردن فقط عصبانی شدن او می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Loden's hackles subsided, his tail began to wag.
[ترجمه گوگل]ضربات لودن فروکش کرد، دمش شروع به تکان دادن کرد
[ترجمه ترگمان]موهای سیخ سیخ سیخ شد و دمش تکان خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Both sexes may erect hackles on neck when alarmed, to form prominent whiskers.
[ترجمه گوگل]هر دو جنس ممکن است در هنگام هشدار، قلاب هایی را روی گردن ایجاد کنند تا سبیل های برجسته را تشکیل دهند
[ترجمه ترگمان]هر دو مرد می توانند سیخ سیخ سیخ سیخ را سیخ کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She felt defensive hackles rise on the back of her neck.
[ترجمه گوگل]او احساس کرد که قلاب‌های دفاعی در پشت گردنش بالا می‌آیند
[ترجمه ترگمان]موهای سیخ سیخی بر پشت گردنش سیخ شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He came in with his hackles up.
[ترجمه گوگل]او با هک هایش وارد شد
[ترجمه ترگمان]موهای تنش سیخ شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Mr Gonzales raised hackles from the first because he was so close to the White House.
[ترجمه گوگل]آقای گونزالس از همان ابتدا به دلیل نزدیکی بسیار به کاخ سفید انتقادات زیادی را مطرح کرد
[ترجمه ترگمان]آقای گونزالس از همان اول عصبانی شد، چون خیلی به کاخ سفید نزدیک شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The rest of the team raises few hackles.
[ترجمه گوگل]بقیه اعضای تیم هک های کمی را مطرح می کنند
[ترجمه ترگمان]بقیه اعضای تیم عصبانی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• erectile hairs on the back of animals; feathers on the back of the neck of birds that rise when the bird is scared or is just about to fight; feeling of anger; feeling of hostility; dander
if your hackles rise, you begin to feel angry and hostile because of something that has happened.
the hackles of a dog or cat are the hairs on the back of its neck, which rise when the animal is angry or frightened.
the hackles of a cock, turkey, pheasant, or other male bird are long feathers on the back of its neck that stand up when it is angry or ready to fight.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: The hairs along the back of a dog that stand up when it is frightened or angry 🐕
🔍 مترادف: Bristles
✅ مثال: The dog's hackles rose as it sensed a stranger approaching.
hackles \ ˈha - kəls \ noun
1. feelings of anger and animosity
2. the hairs on an animal’s neck and back that rise when the animal is angry or afraid
کفرم را در می آورد