habitus


معنی: هیکل، وضعیت ساختمان جسمانی
معانی دیگر: اعتیاد، خوگیری، عادت، (زیست شناسی) رشد، گرایش، ساخت

مترادف ها

هیکل (اسم)
person, physique, gink, statue, fan, temple, habitus

وضعیت ساختمان جسمانی (اسم)
habitus

پیشنهاد کاربران

1 - بُنیه، مزاج، ساختِ بدنی
2 - توان ذهنی
3 - ( در مورد شخص ) ذهنیت، منش، شیوۀ رفتار، عادت
4 - ( در فلسفه و عرفان ) مَلَکِه
ساختار فیزیکی، هیکل، اندام در ارولوژی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : habituate
✅️ اسم ( noun ) : habit / habitat / habitation / habitant / habitude / habituation / habitancy / habitus / habitu� / habitableness / habitability
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ صفت ( adjective ) : habitual / habitable / habituated
✅️ قید ( adverb ) : habitually

نحوه درک و واکنش یک فرد با پیشینه خاص نسبت به جهان هستی
عادت واره
ساختار ( فیزیکی )
عادت واره، ساختمان ذهنی

بپرس