1. They've done their best to make the house habitable.
[ترجمه گوگل]آنها تمام تلاش خود را کرده اند تا خانه را قابل سکونت کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها بیش ترین سعی خود را کرده بودند تا خانه را قابل سکونت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Making the house habitable was a major undertaking.
[ترجمه گوگل]ساخت خانه قابل سکونت یک کار بزرگ بود
[ترجمه ترگمان]ساختن خانه ای که قابل سکونت بود، یک تعهد بزرگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The houses were not considered habitable.
[ترجمه گوگل]خانه ها قابل سکونت در نظر گرفته نمی شدند
[ترجمه ترگمان]خانه ها قابل سکونت در نظر گرفته نمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. This house is no longer habitable.
[ترجمه گوگل]این خانه دیگر قابل سکونت نیست
[ترجمه ترگمان]این خونه دیگه قابل سکونت نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The house should be habitable by the new year.
[ترجمه گوگل]خانه باید تا سال جدید قابل سکونت باشد
[ترجمه ترگمان]خانه باید تا سال نو قابل سکونت باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. His proclamation that the moon might be habitable was bound to attract criticism from Aristotelian diehards such as Alexander Ross.
[ترجمه گوگل]اعلامیه او مبنی بر اینکه ماه ممکن است قابل سکونت باشد، ناگزیر بود که انتقاد سخت گیران ارسطویی مانند الکساندر راس را به دنبال داشته باشد
[ترجمه ترگمان]اعلامیه او مبنی بر این بود که ماه ممکن است قابل سکونت باشد و انتقادات from از قبیل \"الکساندر راس\" (ارسطویی)را به خود جلب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Inside was a habitable volume of just under six cubic metres.
[ترجمه گوگل]داخل آن حجم قابل سکونت کمی کمتر از شش متر مکعب بود
[ترجمه ترگمان]داخل آن فقط زیر شش متر مکعب قابل سکونت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Two rooms are habitable, with a battered fridge, bedding, sofa, and gas-stove.
[ترجمه گوگل]دو اتاق قابل سکونت با یخچال فرسوده، رختخواب، مبل و اجاق گاز
[ترجمه ترگمان]دو اتاق قابل سکونت، با یک یخچال کهنه، رختخواب، کاناپه و گاز قابل سکونت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. As soon as the new building's habitable.
[ترجمه گوگل]به محض اینکه ساختمان جدید قابل سکونت است
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه ساختمان جدید قابل سکونت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The room was barely habitable.
11. This process of constructing habitable environments on Mars can be begun at once.
[ترجمه گوگل]این فرآیند ساخت محیط های قابل سکونت در مریخ می تواند یکباره آغاز شود
[ترجمه ترگمان]این فرآیند ایجاد محیط های قابل سکونت بر روی مریخ بلافاصله می تواند آغاز شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. About £3000 buys a habitable house.
[ترجمه گوگل]حدود 3000 پوند خانه قابل سکونت می خرد
[ترجمه ترگمان]حدود ۳۰۰۰ پوند، یک خانه قابل سکونت خریداری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A lot of improvements would have to be made before the building was habitable.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه ساختمان قابل سکونت باشد، باید اصلاحات زیادی انجام شود
[ترجمه ترگمان]قبل از این که ساختمان قابل سکونت باشد، بهبودهای زیادی باید صورت می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Some areas of the country are just too cold to be habitable.
[ترجمه گوگل]برخی از مناطق کشور آنقدر سرد هستند که قابل سکونت نیستند
[ترجمه ترگمان]برخی مناطق کشور آنقدر سرد هستند که قابل سکونت نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. It would cost a fortune to make the place habitable.
[ترجمه گوگل]قابل سکونت کردن این مکان هزینه گزافی دارد
[ترجمه ترگمان]برای این که محل سکونت آن ها قابل سکونت باشد، ثروت هنگفتی به دست خواهد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید