haberdashery

/ˈhæbərˌdæʃəri//ˌhæbəˈdæʃəri/

معنی: مغازه ملبوس مردانه، خرازی فروشی
معانی دیگر: مغازه ی پوشاک فروشی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: haberdasheries
(1) تعریف: a shop that sells men's clothing and furnishings.

(2) تعریف: the goods sold in such a shop.

جمله های نمونه

1. What did one purchase at a haberdashery?
[ترجمه گوگل]یکی از مغازه‌های مغازه‌فروشی چه چیزی خرید؟
[ترجمه ترگمان]از مغازه خرازی فروشی چه خرید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. More than anything, Jasper demanded comfort in haberdashery.
[ترجمه گوگل]جاسپر بیش از هر چیز خواستار راحتی در مغازه‌فروشی بود
[ترجمه ترگمان]جا سپر بیشتر از همه چیز را در لباس های مردانه از دست داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The haberdashery counter could have been a useful enough base for his operations.
[ترجمه گوگل]پیشخوان مغازه مزرعه فروشی می توانست به اندازه کافی پایگاه مفیدی برای عملیات او باشد
[ترجمه ترگمان]قسمت خرازی فروشی می توانست به اندازه کافی برای عملیات خودش مفید باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A. He got his haberdashery at Charvet's, but his suits, his shoes and his hats in London.
[ترجمه گوگل]الف او مغازه ملبوس‌هایش را در Charvet گرفت، اما کت و شلوارها، کفش‌ها و کلاه‌هایش را در لندن
[ترجمه ترگمان]پاسخ: او در فروشگاه لوازم خرازی فروشی دارد، اما کت و شلوارش، کفش هایش و کلاه های او در لندن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Stationery, Boxes, Hardware, Scissors, Blades, Stationery and Haberdashery.
[ترجمه گوگل]لوازم التحریر، جعبه، سخت افزار، قیچی، تیغه، لوازم التحریر و مزرعه
[ترجمه ترگمان]Stationery، Boxes، سخت افزار، Scissors، Blades، Stationery و Haberdashery
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. What do you think we're in, the haberdashery business?
[ترجمه گوگل]فکر می‌کنید ما در چه زمینه‌ای هستیم، تجارت مغازه‌فروشی؟
[ترجمه ترگمان]فکر می کنی ما در کار خرازی فروشی هستیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We must all share the blame for the haberdashery incident.
[ترجمه گوگل]همه ما باید مقصر حادثه مغازه‌فروشی باشیم
[ترجمه ترگمان]ما باید همه تقصیرها را به علت حادثه haberdashery به اشتراک بگذاریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was always beautifully dressed. he got his haberdashery at Charvet's, but his suits, his shoes and his hats in London.
[ترجمه گوگل]او همیشه زیبا لباس پوشیده بود او مغازه ملبوس‌هایش را در Charvet گرفت، اما کت و شلوارها، کفش‌ها و کلاه‌هایش را در لندن
[ترجمه ترگمان]همیشه لباس قشنگی پوشیده بود از مغازه خرازی فروشی Charvet و کلاه و کلاه و کلاه های خود در لندن خریده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He got his haberdashery at Charvet's, but his suits, his shoes and his hats in London .
[ترجمه گوگل]او مغازه ملبوس‌هایش را در Charvet گرفت، اما کت و شلوارها، کفش‌ها و کلاه‌هایش را در لندن
[ترجمه ترگمان]از مغازه خرازی فروشی Charvet، ولی کت و شلوار و کلاه و کلاهش در لندن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The shop displays a range of ready made designer knitwear, machine accessories, motifs, haberdashery and so on.
[ترجمه گوگل]این فروشگاه طیف وسیعی از لباس‌های بافتنی، لوازم جانبی ماشین، نقوش، مغازه‌های مغازه‌دار و غیره را به نمایش می‌گذارد
[ترجمه ترگمان]فروشگاه مجموعه وسیعی از لباس های بافتنی دست باف، لوازم جانبی ماشین، نقش و نگارها و غیره را به نمایش می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is also seductive - the achingly boring days in the Co-operative were suddenly spiced by the conspiring behind the haberdashery counter.
[ترجمه گوگل]این نیز اغوا کننده است - روزهای خسته کننده در تعاونی ناگهان با توطئه پشت پیشخوان مغازه مزرعه فروشی تند شد
[ترجمه ترگمان]همچنین گمراه کننده است - روزه ای خسته کننده و خسته کننده در تعاونی به طور ناگهانی به وسیله the پشت پیشخوان خرازی، بریده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A quick mint-lemonade from a juice stand later and we were pushing through a lane of haberdashery merchants, en route to a silver shop run by a former Mr Universe runner up.
[ترجمه گوگل]بعداً یک لیموناد سریع نعناع از یک غرفه آبمیوه‌گیری و ما در حال عبور از مسیری از تاجران مغازه‌های مغازه‌فروشی بودیم، در مسیر به سمت مغازه نقره‌فروشی که توسط یکی از دونده‌های سابق آقای یونیورس اداره می‌شد
[ترجمه ترگمان]کمی بعد، یک لیوان لیموناد با یک لیوان آب از یک دکه آب میوه فروشی بیرون آمد و ما در مسیر خرید یک مغازه نقره که توسط یک دونده سابق جهان راه اندازی شد، به سمت یک مغازه نقره حرکت کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Some models had white roofs with matching white insets on the front fender, previewing the men's haberdashery white belt/white shoes look that became known as the "Full Cleveland. "
[ترجمه گوگل]برخی از مدل‌ها دارای سقف‌های سفید با سطوح سفید منطبق بر روی گلگیر جلو بودند که پیش‌نمایش ظاهر کمربند سفید/کفش‌های سفید مغازه‌دار مردانه بود که به «کلولند کامل» معروف شد
[ترجمه ترگمان]بعضی از مدل ها بام های سفید با matching سفید بر روی پیش بخاری جلو داشتند، با کمربند سفید مردانه سفید \/ کفش های سفید که به \"کلیولند\" معروف بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Expertly tailored in Italy, our handsome sport coat channels traditional haberdashery appeal in a heritage silk-cotton check with classic two-button styling.
[ترجمه گوگل]کت‌های اسپرت خوش‌تیپ ما که به‌صورت ماهرانه در ایتالیا طراحی شده‌اند، مزرعه‌فروشی‌های سنتی را در یک چک ابریشمی-پنبه‌ای قدیمی با استایل کلاسیک دو دکمه جذاب می‌کنند
[ترجمه ترگمان]\"expertly\" که در ایتالیا طراحی شده بود، کانال های ورزشی زیبای ورزشی ما، در بخش لباس های مردانه سنتی، با سبک کلاسیک دو دکمه کلاسیک، از یک چک کتانی مبتنی بر ابریشم استفاده می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In one of those summers I worked for J. Koch clothier at the haberdashery counter.
[ترجمه گوگل]در یکی از آن تابستان‌ها برای لباس‌فروشی J Koch در پیشخوان مغازه‌فروشی کار می‌کردم
[ترجمه ترگمان]در یکی از آن تابستان ها برای جی کار می کردم کخ در قسمت خرازی فروشی دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مغازه ملبوس مردانه (اسم)
haberdashery

خرازی فروشی (اسم)
haberdashery

انگلیسی به انگلیسی

• store which sells men's clothing and accessories
haberdashery is buttons, zips, thread, and other small things that you need for sewing.
in the united states, haberdashery is men's clothing sold in a shop.

پیشنهاد کاربران

the things that people use when they are making or repairing clothes, or the part of a large store that sells buttons, needles, etc
There are 14 departments with escalators and elevators ‘going up’ to haberdashery and food and down to furniture and china
می تواند معنای مغازه و دکان هم داشته باشد. فارغ از نوع کاربری آن. مغازه ای با کاربرد فروش غذا خوراکی، لباس و . . .
اتراقگاه - مغازه ای که لباس های مردانه میفروشه - مغازه ای که نخ و سوزن میفروشه و وسایلی که برای دوخت و دوز بکار میرن
در رمان لبه تیغ سامرست موام خرده ریزه ها معنی شده

بپرس