hummer

/ˈhəmər//ˈhəmə/

(شخص یا حیوان یا چیز) زمزمه کننده، ورور کننده

جمله های نمونه

1. The day had been a hummer: a huge leap nearer London.
[ترجمه گوگل]آن روز یک جهش بزرگ در نزدیکی لندن بود
[ترجمه ترگمان]روز بسیار ساک ته بود: یک جهش بزرگ نزدیک لندن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Concerning the former, a Hummer is "cleaner" than a lawnmower.
[ترجمه گوگل]در مورد اولی، هامر از ماشین چمن زنی «تمیزتر» است
[ترجمه ترگمان]در مورد اولی، یک جیپ \"پاک تر\" از ماشین چمن زنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It also has put its Hummer brand up for sale.
[ترجمه گوگل]همچنین برند هامر خود را برای فروش گذاشته است
[ترجمه ترگمان]این شرکت همچنین Hummer خود را برای فروش قرار داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Hummer: Humming while you try to deep throat not only feels good for him, it can stifle your gag reflex.
[ترجمه گوگل]هامر: زمزمه کردن در حالی که سعی می کنید گلو را عمیق کنید، نه تنها برای او احساس خوبی دارد، بلکه می تواند رفلکس گنگ شما را خفه کند
[ترجمه ترگمان]در حالی که سعی می کنی گلوی عمیق او را بگیری نه فقط برای او خوب است، بلکه می تواند gag را خفه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Hummer deal could help GM save more than 000 US jobs.
[ترجمه گوگل]قرارداد هامر می تواند به جنرال موتورز کمک کند تا بیش از 000 شغل در ایالات متحده را نجات دهد
[ترجمه ترگمان]معامله هامر می تواند به جنرال موتورز کمک کند تا بیش از ۱۰۰،۰۰۰ شغل در آمریکا صرفه جویی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Heavy Proton in the acquisition of a new Hummer progress.
[ترجمه گوگل]پروتون سنگین در دستیابی به پیشرفت هامر جدید
[ترجمه ترگمان]پروتون سنگین در کسب یک progress Hummer جدید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You know the Hummer gets maybe 14 miles per gallon and that is enough.
[ترجمه گوگل]می دانید که هامر در هر گالن 14 مایل سرعت می گیرد و این کافی است
[ترجمه ترگمان]می دانید the در هر گالن ۱۴ مایل است و همین کافی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Hummer buyer would contract to build the H3 model SUV and the H3T pickup truck at GM's plant in Shreveport, Louisiana, through at least 20
[ترجمه گوگل]خریدار هامر برای ساخت SUV مدل H3 و وانت پیکاپ H3T در کارخانه جنرال موتورز در شریوپورت، لوئیزیانا، حداقل از طریق 20 قرارداد قرارداد خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]۶ اس اس اس اس اس اس اس اس اس اس اس اس اس اس اس اس اس اس اس اس اس اس اس اس اس اس اس اس اس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The governor himself owns a Hummer retrofitted to run on vegetable oil.
[ترجمه گوگل]خود فرماندار صاحب یک هامر است که با روغن نباتی کار می کند
[ترجمه ترگمان]خود فرماندار یک Hummer retrofitted دارد که بر روی روغن نباتی کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Hummer will continue to maintain its headquarters and operations in the United States.
[ترجمه گوگل]هامر به حفظ دفتر مرکزی و عملیات خود در ایالات متحده ادامه خواهد داد
[ترجمه ترگمان]هامر تا به حفظ دفاتر مرکزی و عملیات خود در ایالات متحده ادامه خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It may also sell its Hummer division. Hummers are military - like vehicles.
[ترجمه گوگل]همچنین ممکن است بخش هامر خود را بفروشد هامرها مانند وسایل نقلیه نظامی هستند
[ترجمه ترگمان]همچنین ممکن است تقسیم Hummer را نیز به فروش برساند Hummers وسایل نقلیه نظامی شبیه به ارتش هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Hummer is a civilian version of American military's High Mobility Multipurpose Wheeled Vehicle, or Humvee.
[ترجمه گوگل]هامر یک نسخه غیرنظامی از خودروی چرخدار چند منظوره با تحرک بالا ارتش آمریکا یا هاموی است
[ترجمه ترگمان]جیپ یک نسخه غیر نظامی از وسایل نقلیه چند منظوره و چند منظوره نظامی آمریکایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Hummer is the only tool you need.
[ترجمه گوگل]هامر تنها ابزاری است که به آن نیاز دارید
[ترجمه ترگمان]هامر تنها ابزاری است که شما به آن نیاز دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Hummer sales have dwindled in the last two years, as consumers shunned big, gas-guzzling S. U. V. 's in favor of smaller, more fuel-efficient cars.
[ترجمه گوگل]فروش هامر در دو سال گذشته کاهش یافته است، زیرا مصرف کنندگان از خودروهای بزرگ و گاز سوز S U V به نفع خودروهای کوچکتر و کم مصرف تر اجتناب کردند
[ترجمه ترگمان]میزان فروش جیپ در دو سال گذشته کاهش یافته است چون مصرف کنندگان از مصرف کنندگان بزرگ و گاز مصرف کنندگان اجتناب می کنند یو به نفع خودروهای کوچک تر و با بازده بیشتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• person or thing that hums; active person; hummingbird

پیشنهاد کاربران

A brand name for a type of four - wheel drive vehicle that is very wide and strong
نام تجاری برای نوعی خودروی چهار چرخ متحرک که بسیار عریض و قوی است
هامر یک برند کامیون و خودروهای اس یووی آمریکایی است که در مالکیت جی ام سی جنرال موتورز می باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

نمونه های نظامی این خودرو با نام هاموی به طور گسترده توسط ارتش ایالات متحده به کارگرفته می شوند.

hummer
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/hummer?q=Hummer• https://en.wikipedia.org/wiki/Hummer
کسی که زمزمه/ورور میکند
چیز، شخص استثنایی/برجسته درنوع خود
ماشینی که خوب/روان کارمیکند
فردبسیارپرانرژی/سرزنده/قدرتمند
مکان، رویداد شلوغ/پرازفعالیت
چیزی که باعث ایجادتوجه/گفتگو/هیجان زیادمیشود
عصبانیت، هیاهو: fuss/tantrum
دروغ/داستان بلند:lie, tall tale , دروغگو:liar
۱. ماشینایی که کوه و سراشیبی رو به راحتی میرن بالا
۲. ساکشن
No, not the SUV, an extremely pleasureable type of oral sex which involves the female humming to create a vibrating sensation in the penis during oral sex.
...
[مشاهده متن کامل]

.
1. Even better than a blowjob, it's when the person actually hums/vibrates their lips while their mouth is around your cock.
2. One of the least fuel efficient vehicles on the Earth.
.
More than a blowjob; it's when a girl actually hums ( thus vibrating her lips ) when her mouth has encased your engorged penis or balls.

نوعی ماشین بزرگ برایِ پیمودنِ مسیر هایِ صعب العبور

بپرس