1. The police department was a hotbed of corruption.
[ترجمه گوگل]اداره پلیس جولانگاه فساد بود
[ترجمه ترگمان]اداره پلیس بستری از فساد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The area was a hotbed of crime.
3. The city is a hotbed of crime.
4. In the 60's the city was a hotbed of crime.
[ترجمه گوگل]در دهه 60 این شهر کانون جنایت بود
[ترجمه ترگمان]در دهه ۶۰ شهر محل وقوع جنایت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Vasey's, like any other establishment, was a hotbed of gossip.
[ترجمه گوگل]Vasey's، مانند هر مؤسسه دیگری، کانون شایعات بود
[ترجمه ترگمان]Vasey مثل هر موسسه دیگر منبع شایعه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. High slack systems, then, are often hotbed of deceptive activities that cover up the exercise of power for personal gain.
[ترجمه گوگل]بنابراین، سیستمهای سستی زیاد، اغلب کانون فعالیتهای فریبنده هستند که اعمال قدرت را برای منافع شخصی میپوشانند
[ترجمه ترگمان]سپس سیستم های سست و شل اغلب به عنوان بستری از فعالیت های فریبنده هستند که اعمال قدرت برای منافع شخصی را پوشش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Since the province was a hotbed of gentry resistance to the emancipation, confrontation looked a real possibility.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که استان جولانگاه مقاومت نجیب زادگان در برابر رهایی بود، رویارویی یک احتمال واقعی به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]از آنجا که این استان محل استقرار مقاومت طبقه متوسط در برابر آزادی بود، رویارویی یک امکان واقعی به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The troubled province is a hotbed of ethnic violence.
[ترجمه گوگل]این استان ناآرام کانون خشونت های قومی است
[ترجمه ترگمان]استان مشکل دار یک بس تر داغ برای خشونت های قومی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The illegal immigrants lived in a hotbed.
[ترجمه گوگل]مهاجران غیرقانونی در یک کانون زندگی می کردند
[ترجمه ترگمان]مهاجران غیرقانونی در بس تر بستری زندگی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Malaysia has become a hotbed for all sorts of smuggling schemes.
[ترجمه گوگل]مالزی به جولانگاه انواع طرح های قاچاق تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]مالزی به بستری برای انواع برنامه های قاچاق تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Obviously, not really severe punishment, has built the hotbed for some business's adventurist actions.
[ترجمه گوگل]بدیهی است که مجازات نه چندان شدید، بستری برای اقدامات ماجراجویانه برخی کسب و کارها شده است
[ترجمه ترگمان]واضح است که، نه واقعا تنبیه شدید، محل بستری برای برخی از اقدامات adventurist تجاری را ساخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Northern Australia is a hotbed of exotic animals, including the frilled lizard.
[ترجمه گوگل]شمال استرالیا جولانگاه حیوانات عجیب و غریب، از جمله مارمولک خراشیده است
[ترجمه ترگمان]استرالیای شمالی، بستری از حیوانات نادر، از جمله مارمولک frilled است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It is a hotbed of research.
14. Network life is becoming the hotbed and soil of juvenile delinquency.
[ترجمه گوگل]زندگی شبکه ای در حال تبدیل شدن به جولانگاه و خاک بزهکاری نوجوانان است
[ترجمه ترگمان] [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید