home free


(خودمانی - در رسیدن به هدف یا پیروزی) محرز، حتمی الوقوع

جمله های نمونه

1. John was home free in the presidential election.
[ترجمه کریمی] پیروزی جان در انتخابات تقریبا محرز بود
|
[ترجمه گوگل]جان در انتخابات ریاست جمهوری آزاد بود
[ترجمه ترگمان]جان در انتخابات ریاست جمهوری آزاد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Are you home free in the game?
[ترجمه اکرم] آیا برد شما حتمی است؟
|
[ترجمه گوگل]آیا در بازی در خانه آزاد هستید؟
[ترجمه ترگمان]آیا شما در این بازی آزاد هستید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Beijing visitors: We Wuhuanyinei Songpiao your home free charge, to vote on - line payment or remittance.
[ترجمه گوگل]بازدیدکنندگان پکن: ما Wuhuanyinei Songpiao خانه شما شارژ رایگان، به رای دادن - پرداخت خط یا حواله
[ترجمه ترگمان]بازدیدکنندگان پکن: ما به شما اجازه می دهیم که بار رایگان خانه خود را پرداخت کرده و به پرداخت - خط یا پرداخت پول رای دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Every few days, Reuben Dubene leaves his home Free State, South Africa.
[ترجمه گوگل]هر چند روز، روبن دوبن خانه خود را در آفریقای جنوبی ترک می کند
[ترجمه ترگمان]هر چند روز، روبن Dubene، کشور آزاد خود را در آفریقای جنوبی ترک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He closed the deal successfully and was home free.
[ترجمه گوگل]او قرارداد را با موفقیت بست و در خانه آزاد شد
[ترجمه ترگمان]او معامله را با موفقیت پشت سر گذاشت و آزاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Once you leave the main road and cross the bridge, you're home free - we live just three houses further on.
[ترجمه گوگل]وقتی جاده اصلی را ترک کردید و از روی پل عبور کردید، به خانه آزاد می‌شوید - ما فقط سه خانه جلوتر زندگی می‌کنیم
[ترجمه ترگمان]وقتی از جاده اصلی خارج می شوید و از پل عبور می کنید، آزاد هستید - ما فقط سه خانه بیشتر در آنجا زندگی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He's lost a lot of weight, but he's not home free yet.
[ترجمه گوگل]او وزن زیادی از دست داده است، اما هنوز در خانه آزاد نشده است
[ترجمه ترگمان]وزن زیادی از دست داده، اما هنوز آزاد نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The vulture is one step closer to mealtime than jackal, but it's not home free yet.
[ترجمه گوگل]کرکس یک قدم به زمان غذا نزدیکتر از شغال است، اما هنوز خانه را آزاد نکرده است
[ترجمه ترگمان]کرکس یک قدم جلوتر از شغال است، اما هنوز آزاد نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Once we pass the guard standing in the corner, we're home free.
[ترجمه گوگل]وقتی از نگهبانی که در گوشه ایستاده رد می‌شویم، به خانه آزاد می‌شویم
[ترجمه ترگمان]وقتی از نگهبانی که در آن گوشه ایستاده بودیم عبور می کنیم، آزاد به خانه بازمی گردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

به معنی �خلاص� هم هست.
در فیلم سینمایی full metal jacket، سرباز Joker داره به یه سرباز دیگه آموزش میده و میگه وقتی حالا این یکی پات رو هم بیار این طرف و you're home free.
دیگر چیزی نمانده
having successfully achieved or being within sight of achieving one's objective
In a secure or comfortable position, especially because of being certain to succeed
پیروزی ( برد ) ش حتمیه
خیالش راحته

بپرس