hobbledehoy

/ˈhɒbldɪhoɪ//ˈhɒbldɪhoɪ/

معنی: ادم تازه بالغ، کره اسبی که تازه بالغ شده
معانی دیگر: پسربچه یا جوانک دراز و لق لقو، پسر دست و پا چلفتی

جمله های نمونه

1. Attaching importance to developing of the elderly and hobbledehoy tourism products.
[ترجمه گوگل]اهمیت دادن به توسعه محصولات گردشگری سالمندان و هوبلدهوی
[ترجمه ترگمان]اهمیت ویژه ای برای توسعه محصولات گردشگری سالخوردگان و hobbledehoy وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Hobbledehoy. An unusual mailbox seen on the road to Blackball, West Coast of New Zealand's South Island.
[ترجمه گوگل]هابلدهوی یک صندوق پستی غیرمعمول در جاده بلک بال، ساحل غربی جزیره جنوبی نیوزلند دیده می شود
[ترجمه ترگمان]hobbledehoy یک صندوق پستی غیرمعمول در جاده to، ساحل غربی جزیره جنوبی نیوزیلند دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Young gymnasts often appear a no clear causal ache in hobbledehoy in work when they exercises all kinds specialty gym of item. And that treatment is of no effect.
[ترجمه گوگل]ژیمناست‌های جوان معمولاً وقتی در ورزشگاه‌های تخصصی انواع آیتم‌ها را تمرین می‌کنند، درد علت و معلولی واضحی در هوبلدهوی در کار ندارند و این درمان هیچ تاثیری ندارد
[ترجمه ترگمان]gymnasts جوان اغلب در زمانی که تمام انواع باشگاه ورزشی را تمرین می کنند هیچ دردی clear در کار پیدا نمی کنند و این رفتار هیچ تاثیری ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Therefore, it is obvious that drastic competition in city are not only affect adult, but also influence hobbledehoy .
[ترجمه گوگل]بنابراین بدیهی است که رقابت شدید در شهر نه تنها بر بزرگسالان تأثیر می گذارد، بلکه بر هوبلدهوی نیز تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]بنابراین واضح است که رقابت شدید در شهر نه تنها بر بزرگسالان تاثیر می گذارد بلکه بر hobbledehoy تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It contains sex, blood and other elements, and it can even effect the philosophy and value of hobbledehoy .
[ترجمه گوگل]این شامل جنس، خون و عناصر دیگر است و حتی می تواند بر فلسفه و ارزش هوبلدهوی تأثیر بگذارد
[ترجمه ترگمان]آن شامل سکس، خون و عناصر دیگر است و حتی می تواند فلسفه و ارزش of را تحت تاثیر قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ادم تازه بالغ (اسم)
hobbledehoy

کره اسبی که تازه بالغ شده (اسم)
hobbledehoy

انگلیسی به انگلیسی

• boy maturing into manhood; clumsy or awkward boy

پیشنهاد کاربران

کره اسبى که تازه بالغ شده، آدم تازه بالغ
پسر دست و پا چلفت

بپرس