heterogeneity


معنی: عدم تجانس
معانی دیگر: جوربجوری، ناجوری

جمله های نمونه

1. the homogeneity of the japanese people contrasts with the heterogeneity of canadians
همگنی مردم ژاپن با ناهمگنی مردم کانادا مغایر است.

2. The heterogeneity and uneven development of China's economy are rather advantageous in the war of resistance.
[ترجمه گوگل]ناهمگونی و توسعه نابرابر اقتصاد چین در جنگ مقاومت بسیار سودمند است
[ترجمه ترگمان]عدم تجانس و توسعه نامتعادل اقتصاد چین در جنگ مقاومت سودمند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Archaeological studies of the tombs have shown the heterogeneity of religious practices in the region.
[ترجمه گوگل]مطالعات باستان شناسی مقبره ها نشان دهنده ناهمگونی اعمال مذهبی در منطقه است
[ترجمه ترگمان]مطالعات باستان شناسی در این مقبره ها، ناهمگونی شیوه های مذهبی در منطقه را نشان داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The null hypothesis of no heterogeneity can not be rejected in any of the variants of the model.
[ترجمه گوگل]فرضیه صفر عدم وجود ناهمگونی را نمی توان در هیچ یک از انواع مدل رد کرد
[ترجمه ترگمان]فرضیه صفر عدم تجانس را نمی توان در هر یک از انواع مدل رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In addition, our data indicate genetic heterogeneity of gastric ulcer disease.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، داده های ما نشان دهنده ناهمگونی ژنتیکی بیماری زخم معده است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، داده های ما نشان دهنده عدم تجانس ژنتیکی بیماری زخم معده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The important aspect of sample heterogeneity and sampling error is adequately considered and homogeneity constants and nugget effects are discussed.
[ترجمه گوگل]جنبه مهم ناهمگنی نمونه و خطای نمونه به اندازه کافی در نظر گرفته شده است و ثابت های همگن و اثرات قطعه مورد بحث قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]جنبه های مهم ناهمگونی نمونه و خطای نمونه گیری به اندازه کافی در نظر گرفته می شود و یکنواختی و تاثیرات nugget مورد بحث قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There is considerable variability and heterogeneity in the clinical course of patients with squamous cell carcinoma of the oesophagus.
[ترجمه گوگل]تنوع و ناهمگونی قابل توجهی در سیر بالینی بیماران مبتلا به کارسینوم سلول سنگفرشی مری وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تنوع و عدم تجانس در روند بالینی بیماران مبتلا به carcinoma سلول squamous در مری وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. As soon as such heterogeneity enters into a polymer chain, information technology becomes a theoretical possibility.
[ترجمه گوگل]به محض ورود چنین ناهمگونی به زنجیره پلیمری، فناوری اطلاعات به یک امکان نظری تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]به محض این که این ناهماهنگی به زنجیره پلی مر وارد می شود، فن آوری اطلاعات به یک امکان نظری تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The degree of ethnic division represents socio-cultural heterogeneity.
[ترجمه گوگل]درجه تقسیم قومی نشان دهنده ناهمگونی اجتماعی-فرهنگی است
[ترجمه ترگمان]درجه تقسیم بندی نژادی، ناهماهنگی اجتماعی - فرهنگی را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The heterogeneity of proliferative patterns found within the high risk population used for this study is not surprising.
[ترجمه گوگل]ناهمگونی الگوهای تکثیر یافته در جمعیت پرخطر مورد استفاده برای این مطالعه تعجب آور نیست
[ترجمه ترگمان]ناهمگونی الگوهای proliferative یافت شده در جمعیت ریسک بالای مورد استفاده برای این مطالعه شگفت آور نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. During practical production, due to heterogeneity and control ascending of water cut latterly, reservoir pressure will be below bubble point pressure locally.
[ترجمه گوگل]در طول تولید عملی، به دلیل عدم تجانس و کنترل صعودی قطع آب اخیر، فشار مخزن به صورت موضعی زیر فشار نقطه حباب خواهد بود
[ترجمه ترگمان]در طی تولید عملی، با توجه به عدم تجانس و کنترل کنترل از میان بر آب، فشار مخزنی به طور محلی زیر فشار نقطه حبابی خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This heterogeneity is reflected not only in the heterogeneous computer architecture, but also on the basis of heterogeneous operating systems, also reflected in their heterogeneous DBMS.
[ترجمه گوگل]این ناهمگونی نه تنها در معماری ناهمگن کامپیوتر، بلکه بر اساس سیستم عامل های ناهمگن، که در DBMS ناهمگن آنها نیز منعکس شده است، منعکس شده است
[ترجمه ترگمان]این عدم تجانس نه تنها در معماری کامپیوتر ناهمگن، بلکه بر پایه سیستم های عملیاتی ناهمگن، نیز منعکس می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The characters of heterogeneity widely exist in shaly sand, carbonate and igneous reservoirs.
[ترجمه گوگل]خصوصیات ناهمگونی به طور گسترده در مخازن ماسه شیلی، کربناته و آذرین وجود دارد
[ترجمه ترگمان]مشخصات ناهمگونی در ماسه shaly، کربنات و سنگ های آذرین به طور گسترده وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Large - scale bubbling or heterogeneity is not observed under normal conditions.
[ترجمه گوگل]حباب یا ناهمگونی در مقیاس بزرگ در شرایط عادی مشاهده نمی شود
[ترجمه ترگمان]حباب و یا عدم تجانس در مقیاس بزرگ تحت شرایط عادی مشاهده نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Marrow siginal intensity and heterogeneity was most prominent in the acetabulum at all ages.
[ترجمه گوگل]شدت علامت و ناهمگنی مغز در استابولوم در تمام سنین برجسته‌تر بود
[ترجمه ترگمان]شدت و عدم تجانس most در همه سنین برجسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عدم تجانس (اسم)
incongruity, discontinuity, dissimilarity, heterogeneity

تخصصی

[نساجی] نا همگنی - نا یکنواختی محلول
[ریاضیات] ناهمگنی
[آمار] ناهمگنی

انگلیسی به انگلیسی

• quality of being made up of parts which are different from each other; incongruousness

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : heterogeneity
✅️ صفت ( adjective ) : heterogeneous
✅️ قید ( adverb ) : heterogeneously
تنوع، گونه گونی
عدم سازگاری
ناهمگنی
نا همگونی

بپرس