1. She eats nothing but nuts: she must have a screw loose!
[ترجمه martin] او چیزی جز آجیل نمیخورد. او باید یک تخته اش کم باشد
|
[ترجمه ترگمان]او چیزی جز فندق میخورد: او باید یک پیچ شل داشته باشد!
[ترجمه گوگل]او چیزی جز آجیل نمی خورد: او باید یک پیچ شل داشته باشد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He must have a screw loose, a picnic on such a rainy day.
[ترجمه ترگمان] اون باید یه پیکنیک هم داشته باشه، یه پیکنیک توی یه روز بارونی
[ترجمه گوگل]او باید یک پیچ شل، یک پیک نیک در چنین روز بارانی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Vanessa: Really? It'sounds terrible. You must have a screw loose.
[ترجمه ترگمان]واقعا؟ به نظر وحشتناک میاد تو باید یه پیچ جدا از خودت داشته باشی
[ترجمه گوگل]ونسا: واقعا؟ این وحشتناک است شما باید یک پیچ شل داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید ...