harpoon

/harˈpuːn//hɑːˈpuːn/

معنی: خاده، نیزه، زوبین مخصوص صید نهنگ، نیشتر
معانی دیگر: (با آکج یا هارپون) شکار کردن، (زوبین صید نهنگ) آکج، هارپون

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a weapon with a long shaft, a barbed head, and a rope at the tail end, which is used like a spear in hunting whales and large fish.

- The youth cast the harpoon, but the swordfish was too quick.
[ترجمه گوگل] جوانان زوبین را انداختند، اما اره ماهی خیلی سریع بود
[ترجمه ترگمان] جوانک زوبین را پرتاب کرد، اما the خیلی زود بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The whalers fired their harpoons, piercing the flesh of several of the whales.
[ترجمه گوگل] نهنگ‌ها زوبین خود را شلیک کردند و گوشت چندین نهنگ را سوراخ کردند
[ترجمه ترگمان] کشتی های وال گیر زوبین خود را شلیک می کنند و گوشت چند تا از وال ها را سوراخ می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: harpoons, harpooning, harpooned
• : تعریف: to strike or impale with, or as though with, a harpoon.

- They harpooned the whale and hauled it on board.
[ترجمه گوگل] آنها نهنگ را به زوبین بردند و آن را سوار کردند
[ترجمه ترگمان] آن ها وال را به زوبین زدند و آن را به کشتی کشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. to harpoon a whale
نهنگ را با آکج صید کردن

2. the pole of a harpoon
دسته ی زوبین (ویژه ی صید نهنگ)

3. The whale dived as the harpoon struck it.
[ترجمه گوگل]نهنگ با برخورد زوبین به آن شیرجه زد
[ترجمه ترگمان]چون زوبین فرود آمد وال فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The harpoon drove deep into the body of the whale.
[ترجمه گوگل]هارپون تا عمق بدن نهنگ راند
[ترجمه ترگمان]زوبین به اعماق جسم وال فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Fully dressed at last, Queequeg, harpoon proudly in hand, marches out of the room.
[ترجمه گوگل]بالاخره کاملاً لباس پوشیده، Queequeg، زوبین با افتخار در دست، از اتاق بیرون می رود
[ترجمه ترگمان]عاقبت کویکوئگ که با افتخار لباس کامل پوشیده بود و با غرور دست در دست داشت از اتاق بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. An explosive harpoon is being developed, not only to damage less meat, but to kill whales quickly and humanely.
[ترجمه گوگل]یک هارپون انفجاری در حال توسعه است، نه تنها برای آسیب کمتری به گوشت، بلکه برای کشتن سریع و انسانی نهنگ ها
[ترجمه ترگمان]یک زوبین انفجاری در حال توسعه است نه فقط برای آسیب رساندن به گوشت کم تر، بلکه برای کشتن وال ها به سرعت و بشریت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It involved using a cannon to fire a harpoon carrying an explosive grenade.
[ترجمه گوگل]این شامل استفاده از توپ برای شلیک زوبین حامل یک نارنجک انفجاری بود
[ترجمه ترگمان]آن شامل استفاده از یک توپ برای شلیک یک زوبین حامل یک نارنجک انفجاری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Trondur hauled in mightily on the harpoon line.
[ترجمه گوگل]تروندور با قدرت روی خط هارپون سوار شد
[ترجمه ترگمان]وال ژان وال ژان را کام لا به ریسمان زوبین کشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Trondur had hurried forward to fetch his biggest harpoon which he kept strapped across the bows.
[ترجمه گوگل]تروندور با عجله به جلو رفته بود تا بزرگترین زوبین خود را که روی کمان بسته شده بود بیاورد
[ترجمه ترگمان]Trondur شتابان پیش رفت تا بزرگ ترین زوبین خود را که از دماغه قایق آویخته بود بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The steam-powered harpoon appeared in 186
[ترجمه گوگل]هارپون با نیروی بخار در سال 186 ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]زوبین که با نیرو کار می کرد در ۱۸۶ تن ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Brower, the grandson, still uses a heavy brass harpoon gun stamped as having been made in a very different whaling capital, New Bedford, Mass.
[ترجمه گوگل]بروور، نوه، هنوز از یک تفنگ زوبین برنجی سنگین استفاده می‌کند که مهر آن در پایتخت شکار نهنگ‌های بسیار متفاوت، نیوبدفورد، ماساچوست ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]Brower، نوه، هنوز از یک زوبین برنجی سنگین که در یک پایتخت وال گیری بسیار متفاوت، نیوبدفورد و مراسم عشای ربانی ساخته شده است استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But Boeing, which makes the Harpoon anti-ship missiles, has also produced more than half of China's commercial jets and ensures they stay airworthy with spare parts.
[ترجمه گوگل]اما بوئینگ که موشک‌های ضد کشتی هارپون را می‌سازد، بیش از نیمی از جت‌های تجاری چین را نیز تولید کرده است و تضمین می‌کند که آنها با قطعات یدکی قابل پرواز هستند
[ترجمه ترگمان]اما بوئینگ، که موشک های ضد کشتی Harpoon را می سازد، بیش از نیمی از جت های تجاری چین را تولید کرده است و تضمین می کند که آن ها با قطعات یدکی airworthy بمانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He's going to harpoon the shark and blow it up?
[ترجمه گوگل]او می خواهد کوسه را زوبین کند و منفجرش کند؟
[ترجمه ترگمان]می خواد به شارک حمله کنه و منفجرش کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The harpoon tore along his arm all the way down to his hand.
[ترجمه گوگل]زوبین بازویش را تا دستش پاره کرد
[ترجمه ترگمان]زوبین تمام راه خود را به سوی او دراز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Kinds of weapon can carry so many, including the "Harpoon" anti-ship missile, "Sam" anti-radiation missiles, "La" long-range air-to-surface missiles, laser-guided missiles and bombs.
[ترجمه گوگل]انواع سلاح‌ها می‌توانند تعداد زیادی را حمل کنند، از جمله موشک‌های ضد کشتی «هارپون»، موشک‌های ضد تشعشع «سام»، موشک‌های هوا به سطح دوربرد «لا»، موشک‌های هدایت لیزری و بمب
[ترجمه ترگمان]انواع اسلحه می تواند بسیاری از موشک های ضد تشعشع را حمل کند، از جمله موشک های ضد تشعشع \"سم\"، موشک های ضد تشعشع \"La\"، موشک های زمین به زمین دوربرد، موشک ها و بمب ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خاده (اسم)
hock, pole, scaffold, broomstick, neckcloth, dog hook, fire hook, gaff, gallows, gibbet, maiden, harpoon, gib staff

نیزه (اسم)
shaft, spear, dart, gad, gavelock, halberd, gaff, gig, lance, harpoon

زوبین مخصوص صید نهنگ (اسم)
harpoon

نیشتر (اسم)
knife, harpoon, lancet, lancelet, scalpel

انگلیسی به انگلیسی

• barbed spear attached to a rope (used in hunting whales and large fish)
hunt with a harpoon; spear as if with a harpoon
a harpoon is a spear with a long rope attached to it. it is fired from a gun by people hunting whales.

پیشنهاد کاربران

نیزه
زوبین - اسلحه ای مخصوص شکار نهنگ و حیوانات بزرگ دریایی

بپرس