1. a hospitable climate
آب و هوای خوشایند
2. a kind, hospitable nun who even nursed nonchristians
راهبهی مهربان و مهمان نوازی که از اشخاص غیر مسیحی هم پرستاری میکرد
3. kashan's farmers are hospitable
روستائیان کاشان مهمان نوازند.
4. a soil that is particularly hospitable to flowers
خاکی که علیالخصوص پذیرای انواع گلها است
5. on the whole, persians are hospitable
بهطور کلی ایرانیها مهماننوازند.
6. freedom of expression provides an atmosphere more hospitable to growth
آزادی بیان محیطی را ایجاد میکند که برای رشد مساعدتر است.
7. The villagers were very hospitable to/towards anyone who passed through.
[ترجمه ترگمان]روستاییان خیلی مهماننواز بودند و به هر کسی که از آن عبور میکرد، توجه میکرد
[ترجمه گوگل]روستاییان بسیار دوست داشتنی بودند تا به هر کسی که گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Her neighbours spoke of her as kindly and hospitable.
[ترجمه ترگمان]همسایگان با او به مهربانی و مهماننوازی صحبت میکردند
[ترجمه گوگل]همسایگان او را به عنوان مهربان و مهمان نواز خواند ...