1. And damage to the brain's superior temporal gyrus can lead to Wernicke's aphasia.
[ترجمه گوگل]و آسیب به شکنج گیجگاهی فوقانی مغز می تواند منجر به آفازی Wernicke شود
[ترجمه ترگمان]و آسیب به قشر گیجگاهی مغز مغز می تواند منجر به aphasia Wernicke شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]و آسیب به قشر گیجگاهی مغز مغز می تواند منجر به aphasia Wernicke شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Across the board, areas in the medial frontal gyrus, right putamen, premotor cortex and medial insula activated.
[ترجمه گوگل]در سراسر صفحه، نواحی در شکنج فرونتال داخلی، پوتامن راست، قشر پیش حرکتی و اینسولای داخلی فعال شدند
[ترجمه ترگمان]در داخل تخته، قسمت های جلویی مغز میانی، putamen راست، پوسته premotor و insula میانی فعال می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در داخل تخته، قسمت های جلویی مغز میانی، putamen راست، پوسته premotor و insula میانی فعال می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. But in the second scan, the middle frontal gyrus and inferior frontal gyrus were also lit up – the parts associated with working (short-term) memory and decision-making.
[ترجمه گوگل]اما در اسکن دوم، شکنج فرونتال میانی و شکنج فرونتال تحتانی نیز روشن شدند - قسمت هایی که با حافظه کاری (کوتاه مدت) و تصمیم گیری مرتبط هستند
[ترجمه ترگمان]اما در اسکن دوم، قشر رویی میانی و قشر تحتانی چین نیز روشن شدند - بخش های مرتبط با حافظه (کوتاه مدت)و تصمیم گیری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما در اسکن دوم، قشر رویی میانی و قشر تحتانی چین نیز روشن شدند - بخش های مرتبط با حافظه (کوتاه مدت)و تصمیم گیری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The gyrus temporalis medius and gyrus rectus and anterior gyrus cinguli were only activated by Chinese stimuli while gyrus precentralis were only activated by English stimuli.
[ترجمه گوگل]gyrus temporalis medius و gyrus rectus و gyrus cinguli قدامی فقط توسط محرکهای چینی فعال میشوند در حالی که gyrus precentralis فقط توسط محرکهای انگلیسی فعال میشوند
[ترجمه ترگمان]The temporalis و gyrus rectus و چین gyrus قدامی، تنها توسط محرک های چینی فعال شدند در حالی که gyrus precentralis تنها توسط محرک های انگلیسی فعال شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]The temporalis و gyrus rectus و چین gyrus قدامی، تنها توسط محرک های چینی فعال شدند در حالی که gyrus precentralis تنها توسط محرک های انگلیسی فعال شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Results The right middle temporal gyrus and right superior temporal gyrus were more activated by Chinese task than English one.
[ترجمه گوگل]نتایج شکنج میانی گیجگاهی راست و شکنج گیجگاهی فوقانی سمت راست با تکلیف چینی بیشتر از انگلیسی فعال شدند
[ترجمه ترگمان]نتایج قشر گیجگاهی میانی راست و قشر گیجگاهی میانی بهتر از زبان انگلیسی بیشتر فعال هستند تا انگلیسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نتایج قشر گیجگاهی میانی راست و قشر گیجگاهی میانی بهتر از زبان انگلیسی بیشتر فعال هستند تا انگلیسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Tissue, Total Protein, Human Adult Normal, Brain, Postcentral Gyrus.
[ترجمه گوگل]بافت، پروتئين تام، طبيعي بالغ انسان، مغز، شكنج پست مركزي
[ترجمه ترگمان]بافت، پروتیین کل، نرمال بزرگسالی انسان، مغز، Postcentral gyrus
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بافت، پروتیین کل، نرمال بزرگسالی انسان، مغز، Postcentral gyrus
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Basal ganglia; Hypertensive cerebral hemorrhage; Middle temporal gyrus; Modified transpterional approach.
[ترجمه گوگل]عقده های قاعده ای؛ خونریزی مغزی با فشار خون بالا؛ شکنج گیجگاهی میانی؛ رویکرد فرامرزی اصلاح شده
[ترجمه ترگمان]غدد عصبی اساسی؛ خونریزی مغزی، قشر گیجگاهی میانی، رویکرد تغییر یافته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]غدد عصبی اساسی؛ خونریزی مغزی، قشر گیجگاهی میانی، رویکرد تغییر یافته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Objective To explore the location of frontal gyrus by the processus neural is in transection, to provide morphological data for imageology.
[ترجمه گوگل]هدف: کشف محل شکنج فرونتال توسط پروسس عصبی در حال برش است تا دادههای مورفولوژیکی برای تصویرشناسی ارائه شود
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی مکان شیار قدامی توسط عصبی processus در transection، فراهم کردن داده های ریخت شناسی برای imageology است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی مکان شیار قدامی توسط عصبی processus در transection، فراهم کردن داده های ریخت شناسی برای imageology است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Objective : To localize cerebral frontal gyrus on horizontal section by medullary processes.
[ترجمه گوگل]هدف: بومی سازی شکنج فرونتال مغز در بخش افقی توسط فرآیندهای مدولاری
[ترجمه ترگمان]هدف: برای محلی کردن قشر رویی مغز در بخش افقی بوسیله فرایندهای medullary
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هدف: برای محلی کردن قشر رویی مغز در بخش افقی بوسیله فرایندهای medullary
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. CONCLUSION: Ketamine anesthesia suppressed such regions as sensory cortex, motor cortex, thalamus and callosal gyrus, which might be the key targets for ketamine action.
[ترجمه گوگل]نتیجهگیری: بیحسی کتامین مناطقی مانند قشر حسی، قشر حرکتی، تالاموس و شکنج پینهای را که ممکن است اهداف کلیدی برای عمل کتامین باشند، سرکوب میکند
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: بی هوشی \"Ketamine\" مانند قشر حسی، قشر مغز، تالاموس و gyrus callosal است که ممکن است اهداف کلیدی برای اقدام ketamine باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: بی هوشی \"Ketamine\" مانند قشر حسی، قشر مغز، تالاموس و gyrus callosal است که ممکن است اهداف کلیدی برای اقدام ketamine باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. In females the activating areas included bilateral IFG, left middle frontal gyrus, bilateral STG and bilateral cerebellum.
[ترجمه گوگل]در زنان نواحی فعال کننده شامل IFG دو طرفه، شکنج میانی فرونتال چپ، STG دو طرفه و مخچه دو طرفه بود
[ترجمه ترگمان]در زنان نواحی فعال شامل IFG دو جانبه، gyrus میانی پیشانی، STG جانبه و مخچه دو جانبه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در زنان نواحی فعال شامل IFG دو جانبه، gyrus میانی پیشانی، STG جانبه و مخچه دو جانبه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Areas of the visual cortex responsible for recognizing complex visual scenes as well as the anterior cingulate gyrus, which governs attention and motivation, are also active during REM sleep.
[ترجمه گوگل]نواحی از قشر بینایی مسئول تشخیص صحنه های بصری پیچیده و همچنین شکنج سینگوله قدامی که بر توجه و انگیزه حاکم است نیز در طول خواب REM فعال هستند
[ترجمه ترگمان]قسمت هایی از قشر بینایی که مسئول تشخیص صحنه های بصری پیچیده و نیز the کمربندی قدامی هستند، که بر توجه و انگیزش حاکم است، در طول خواب REM فعال هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قسمت هایی از قشر بینایی که مسئول تشخیص صحنه های بصری پیچیده و نیز the کمربندی قدامی هستند، که بر توجه و انگیزش حاکم است، در طول خواب REM فعال هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The movement caused by Chinese light verbs also has neuromechanism which involves the Broca's area in the left inferior frontal gyrus.
[ترجمه گوگل]حرکت ناشی از افعال سبک چینی همچنین دارای مکانیزم عصبی است که ناحیه بروکا را در شکنج پیشانی تحتانی چپ درگیر می کند
[ترجمه ترگمان]این حرکت ناشی از افعال نور چینی همچنین دارای neuromechanism است که شامل ناحیه بروکا در ناحیه چپ frontal چپ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این حرکت ناشی از افعال نور چینی همچنین دارای neuromechanism است که شامل ناحیه بروکا در ناحیه چپ frontal چپ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. It corresponded clinically to a, or sudden, and anatomically was limited to the superior frontal gyrus.
[ترجمه گوگل]از نظر بالینی با یک یا ناگهانی مطابقت داشت و از نظر تشریحی به شکنج فرونتال فوقانی محدود شد
[ترجمه ترگمان]از نظر بالینی، و یا ناگهانی، و anatomically محدود به قشر رویی مغز برتر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از نظر بالینی، و یا ناگهانی، و anatomically محدود به قشر رویی مغز برتر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Apraxia arises from lesion to the regions associated with preparation and planning for the motor act, specifically the supramarginal gyrus of the parietal lobe, Broca's area, and the SMA.
[ترجمه گوگل]آپراکسی از ضایعه به نواحی مرتبط با آماده سازی و برنامه ریزی برای عمل حرکتی، به ویژه شکنج فوق حاشیه لوب جداری، ناحیه بروکا و SMA ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]Apraxia ناشی از lesion به مناطق مرتبط با آماده سازی و برنامه ریزی برای عمل موتور، به ویژه قشر supramarginal بخش آهیانه ای، ناحیه بروکا و the است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Apraxia ناشی از lesion به مناطق مرتبط با آماده سازی و برنامه ریزی برای عمل موتور، به ویژه قشر supramarginal بخش آهیانه ای، ناحیه بروکا و the است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید