gyrocompass

/ˈdʒaɪroˌkəmpəs//ˈdʒaɪroˌkəmpəs/

قطب نمای گردش سنج (قطب نمایی که دارای گردش سنجی است که قطب جغرافیایی - نه قطب مغناطیسی - زمین را نشان می دهد)، نوعی قطب نما که همواره شمال حقیقی را نشان میدهد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a navigational device with a gyroscope rotor that maintains a stable orientation toward true north.

جمله های نمونه

1. The mode uses a PME and gyrocompass to control vessel position and heading, and an acoustic system to position the ROV relative to the vessel.
[ترجمه گوگل]این حالت از PME و ژیروسکوپ برای کنترل موقعیت و سمت کشتی و یک سیستم صوتی برای قرار دادن ROV نسبت به کشتی استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]این حالت از یک قطب نمای ژیروسکوپی و قطب نمای ژیروسکوپی جهت کنترل موقعیت کشتی و عنوان، و یک سیستم صوتی برای تعیین نسبی the نسبت به کشتی استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Another device, such as a radio compass gyrocompass, used for determining geographic direction.
[ترجمه گوگل]دستگاه دیگری مانند قطب نما ژیروسکوپی رادیویی که برای تعیین جهت جغرافیایی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]یک وسیله دیگر مانند قطب نمای قطب نمای ژیروسکوپی جهت تعیین جهت جغرافیایی بکار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The research and development of strap down gyrocompass system based on FOG is of important meaning.
[ترجمه گوگل]تحقیق و توسعه سیستم ژیروقطب نما بر اساس FOG از اهمیت بالایی برخوردار است
[ترجمه ترگمان]تحقیق و توسعه یک سیستم قطب نمای ژیروسکوپی بر پایه FOG دارای معنای مهمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The card a gyrocompass should indicate the heading of the vehicle in which it is installed.
[ترجمه گوگل]کارت ژیروسکوپ باید نشان دهنده عنوان وسیله نقلیه ای باشد که در آن نصب شده است
[ترجمه ترگمان]این کارت یک قطب نمای ژیروسکوپی باید نشان دهنده حرکت وسیله نقلیه باشد که در آن نصب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A gyrocompass is required to indicate the heading of a land, sea, or air vehicle.
[ترجمه گوگل]قطب نما ژیروسکوپ برای نشان دادن مسیر وسیله نقلیه زمینی، دریایی یا هوایی لازم است
[ترجمه ترگمان]قطب نمای ژیروسکوپی جهت نشان دادن حرکت یک وسیله زمینی، دریایی یا هوایی مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The system receives the vessel's heading from the gyrocompass and the vessel's position from a PME.
[ترجمه گوگل]این سیستم هدایت کشتی را از قطب نما و موقعیت کشتی را از یک PME دریافت می کند
[ترجمه ترگمان]سیستم از قطب نمای ژیروسکوپی و موقعیت کشتی از a دریافت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Represents a gyro, gyroscope, or gyrocompass.
[ترجمه گوگل]نشان دهنده ژیروسکوپ، ژیروسکوپ یا قطب نما است
[ترجمه ترگمان]یک ژیرو، ژیروسکوپ، یا قطب نمای ژیروسکوپی می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A gyrocompass or astrocompass can be used to find true north, while being unaffected by stray magnetic fields, nearby electrical power circuits or nearby masses of ferrous metals.
[ترجمه گوگل]قطب نما یا ژیروسکوپ می تواند برای یافتن شمال واقعی مورد استفاده قرار گیرد، در حالی که تحت تأثیر میدان های مغناطیسی سرگردان، مدارهای برق نزدیک یا توده های فلزات آهنی مجاور قرار نمی گیرد
[ترجمه ترگمان]قطب نمای ژیروسکوپی و یا astrocompass را می توان برای پیدا کردن شمال واقعی مورد استفاده قرار داد، در حالی که در میدان های مغناطیسی سرگردان، مدارات الکتریکی نزدیک یا توده های نزدیک فلزات آهنی قرار نگرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Drag onto the page to add a gyro, gyroscope, or gyrocompass.
[ترجمه گوگل]برای افزودن ژیروسکوپ، ژیروسکوپ یا قطب نما به صفحه بکشید
[ترجمه ترگمان]روی صفحه بکشید تا یک ژیرو، ژیروسکوپ، یا قطب نمای ژیروسکوپی اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Having the short time inertial navigation function is the main development trend of modern stabilized gyrocompass.
[ترجمه گوگل]داشتن عملکرد ناوبری اینرسی کوتاه مدت، روند اصلی توسعه قطب نما ژیروسکوپ تثبیت شده مدرن است
[ترجمه ترگمان]داشتن تابع navigation زمانی کوتاه، روند توسعه اصلی قطب نمای ژیروسکوپی ثابت قطب نمای مدرن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The drift of DTG is the main error source of platform gyrocompass comprising it.
[ترجمه گوگل]رانش DTG منبع اصلی خطای قطب نما ژیروسکوپی است که آن را تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]دریفت of منبع خطای اصلی قطب نمای ژیروسکوپی است که متشکل از آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In this mode, the vessel position is controlled a PME and the heading controlled a gyrocompass.
[ترجمه گوگل]در این حالت، موقعیت کشتی با یک PME کنترل می‌شود و هدینگ با قطب‌نمای ژیروسکوپی کنترل می‌شود
[ترجمه ترگمان]در این حالت، موقعیت کشتی تحت کنترل یک قطب نمای ژیروسکوپی و یک قطب نمای ژیروسکوپی کنترل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] پرگار دوار
[برق و الکترونیک] قطب نمای ژیروسکوپی قطب نمایی که دارای ژیروسکوپی برای تعریف یک جهت مرجع است.
[مهندسی گاز] قطب نمای ژیروسکوپی، نوعی قطب نما
[ریاضیات] قطب نمای ژیروسکوپی

انگلیسی به انگلیسی

• navigational compass containing a gyroscope which points in the direction of true north

پیشنهاد کاربران

gyrocompass ( هوافضا )
واژه مصوب: چرخش قطب نما
تعریف: قطب نمایی که در آن از خاصیت صلبیت ( rigidity ) چرخش نما برای نشان دادن قطب شمال جغرافیایی در فضا استفاده می شود

بپرس