gyp

/ˈdʒɪp//dʒɪp/

معنی: متقلب، حیله باز، گول زدن
معانی دیگر: بامبول درآوردن، گوشبری کردن، (آمریکا)، گول زنی، کلاه برداری، شیاد (gypster هم می گویند)، (انگلیسی) نوکر، مستخدم دانشجو (به ویژه در دانشگاه کمبریج)

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: gips, gyps, gipping, gypping, gipped, gypped
• : تعریف: (informal) to cheat, swindle, or defraud.
مترادف: cheat, defraud, diddle, fleece, rogue, rook, swindle
مشابه: beguile, bilk, con, dupe, gull, hoodwink, rob, stiff, trick
اسم ( noun )
مشتقات: gypper (gipper) (n.)
(1) تعریف: (informal) an act of cheating, swindling, or defrauding.
مترادف: cheat, fraud, ripoff
مشابه: con, overcharge, robbery, trick

(2) تعریف: one who commits such an act.
مترادف: cheat, crook, fraud, ripoff, swindler
مشابه: bilk, charlatan, robber, sharper

جمله های نمونه

1. My bad leg is really giving me gyp today.
[ترجمه گوگل]امروز پای بد من واقعاً به من گیپ می دهد
[ترجمه ترگمان] پای بد من امروز واقعا مسخره بازیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. That meal was a real gyp.
[ترجمه گوگل]آن غذا یک جیپ واقعی بود
[ترجمه ترگمان]اون غذا یه کولی واقعی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. My knee has been giving me gyp since I started running.
[ترجمه گوگل]از زمانی که شروع به دویدن کردم زانویم به من گیپ می دهد
[ترجمه ترگمان]از وقتی شروع به دویدن کردم زانوم دوباره میگذره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. My rheumatism's been giving me gyp.
[ترجمه گوگل]رماتیسم به من گیپ می دهد
[ترجمه ترگمان]رماتیسم من داره به من حقه میزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. My back's been giving me gyp lately.
[ترجمه گوگل]این اواخر پشتم به من گیپ می دهد
[ترجمه ترگمان]این اواخر خیلی بهم حقه زده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Evidence of discrimination can be found just by looking at our language: when we cheat someone out of money, we "gyp" them.
[ترجمه گوگل]شواهد تبعیض را می توان تنها با نگاه کردن به زبان ما پیدا کرد: وقتی کسی را به خاطر پول فریب می دهیم، او را "جیغ" می کنیم
[ترجمه ترگمان]شواهدی از تبعیض می تواند تنها با نگاه کردن به زبان ما پیدا شود: وقتی کسی را از پول بیرون بکشیم، ما آن ها را gyp
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As well as the paid help, Darwin could also rely on the college "gyp", the Cambridge nickname for a valet or servant.
[ترجمه گوگل]داروین علاوه بر کمک‌های پرداختی، می‌توانست به کالج «جیپ» که نام مستعار کمبریج برای خدمتکار یا خدمتکار است، تکیه کند
[ترجمه ترگمان]همچنین داروین می توانست به دانشگاه \"gyp\"، لقب nickname کمبریج برای یک خدمتکار یا خدمتکار تکیه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective To perform comprehensive evaluation on colon targeting capsule of Guyuan peptide(GYP)for anti-osteoporosis action.
[ترجمه گوگل]هدف: انجام ارزیابی جامع روی کپسول هدف‌گیری کولون پپتید گویوان (GYP) برای عملکرد ضد پوکی استخوان
[ترجمه ترگمان]هدف انجام ارزیابی جامع در مورد کپسول قرار دادن colon پپتید of پپتید (gyp)برای اقدام ضد پوکی استخوان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. My swollen knee has given me gyp all day.
[ترجمه گوگل]زانوی متورم من تمام روز را گیپ کرده است
[ترجمه ترگمان]زانوی ورم کرده من همه روز رو فریب داده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. My rheumatism's be giving me gyp .
[ترجمه گوگل]رماتیسمم داره بهم گیپ میده
[ترجمه ترگمان]رماتیسم من داره به من کولی میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

متقلب (اسم)
adulterer, cheat, defrauder, falsifier, gyp, shammer, swindler, shark

حیله باز (اسم)
cunning, gyp

گول زدن (فعل)
renege, con, fool, cheat, gyp, hustle, dodge, rig, bamboozle, outwit, deceive, defraud, dupe, cajole, hoax, gouge, befool, beguile, entrap, gull, gum, hocus, rogue, gaff, swindle, thimblerig, chouse, jockey, finagle, fob, wheedle

انگلیسی به انگلیسی

• cheating, trickery, fraud
cheat, swindle, trick

پیشنهاد کاربران

Gyp means to cheat or swindle someone. It's often considered offensive as it originally referred to derogatory stereotypes about Gypsies. It can also imply taking advantage of someone in an unfair manner.
...
[مشاهده متن کامل]

کلاه برداری یا فریب دادن کسی. این واژه غالباً توهین آمیز در نظر گرفته می شود زیرا در اصل به نگرش های منفی درباره کولی ها اشاره دارد.
می تواند به معنای سوءاستفاده ناعادلانه از کسی باشد.
مترادف: Cheat, swindle, defraud, scam, fleece
مثال؛
He realized he had been gypped when he received the counterfeit product.
Don’t gyp people out of their hard - earned money.
Tourists are often gypped by dishonest vendors.

شیاد

بپرس