gymnastics

/ˌdʒɪmˈnæstɪks//dʒɪmˈnæstɪks/

معنی: ژیمناستیک
معانی دیگر: ورزش های ژیمناستیک (شامل اکروباتیک و پارالل و بارفیکس و غیره)، علم ورزش های نرمشی، زوربازی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: (used with a pl. verb) physical exercises used to develop and demonstrate muscular strength, agility, and control, esp. with the aid of special equipment such as the parallel bars, the horse, and the high bar.
مشابه: tumble

(2) تعریف: (used with a sing. verb) the competitive sports based on such exercises.

(3) تعریف: (used with a pl. verb) any mental or physical feat requiring skill.

- He had to perform certain verbal gymnastics to win the debate.
[ترجمه گوگل] او برای برنده شدن در مناظره باید ژیمناستیک کلامی خاصی انجام می داد
[ترجمه ترگمان] او مجبور بود از ژیمناستیک شفاهی ویژه ای برای برنده شدن در این بحث استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. We don't do gymnastics at school.
[ترجمه گوگل]ما در مدرسه ژیمناستیک انجام نمی دهیم
[ترجمه ترگمان]ما توی مدرسه ورزش نمی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Gymnastics is a sport that requires a considerable level of coordination.
[ترجمه گوگل]ژیمناستیک ورزشی است که به سطح قابل توجهی از هماهنگی نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]ژیمناستیک یک ورزش است که نیاز به سطح قابل توجهی از هماهنگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Russians made a clean sweep of the gymnastics events.
[ترجمه گوگل]روس ها مسابقات ژیمناستیک را پاکسازی کردند
[ترجمه ترگمان]روس ها در حال بررسی صحنه ژیمناستیک بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The gymnastics team won the championship on home turf.
[ترجمه گوگل]تیم ژیمناستیک در زمین چمن خانگی به مقام قهرمانی دست یافت
[ترجمه ترگمان]تیم ژیمناستیک مسابقات قهرمانی را در کشور به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Sophie goes to gymnastics every Friday.
[ترجمه گوگل]سوفی هر جمعه به ژیمناستیک می رود
[ترجمه ترگمان]سوفی هر جمعه به ژیمناستیک می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Gymnastics is his favourite sport.
[ترجمه گوگل]ژیمناستیک ورزش مورد علاقه اوست
[ترجمه ترگمان]ورزش ورزش محبوب او است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. No one could challenge her supremacy in gymnastics.
[ترجمه گوگل]هیچ کس نتوانست برتری او را در ژیمناستیک به چالش بکشد
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نمی توانست برتری او را در ژیمناستیک مقاومت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She was at the heart of the Karolyi gymnastics machine, eyeing the slightest flaws with remarkable ability.
[ترجمه گوگل]او در قلب دستگاه ژیمناستیک کارولی قرار داشت و با توانایی قابل توجهی به کوچکترین نقص ها توجه می کرد
[ترجمه ترگمان]او در قلب دستگاه ژیمناستیک ژیمناستیک کار می کرد و به کوچک ترین عیب و ادراک قابل توجهی چشم دوخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. When I watched the gymnastics team get the gold medal, I imagined myself up there.
[ترجمه گوگل]وقتی مدال طلای تیم ژیمناستیک را تماشا کردم، خودم را آنجا تصور کردم
[ترجمه ترگمان]وقتی که گروه ژیمناستیک را دیدم که مدال طلا را می گرفتند، خودم را در آن بالا تصور کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. None the less, great feats of mental gymnastics were per-formed to make them into atmospheric phenomena.
[ترجمه گوگل]با این حال، شاهکارهای بزرگ ژیمناستیک ذهنی انجام شد تا آنها را به پدیده های جوی تبدیل کند
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از شاهکارهای بزرگ ژیمناستیک ذهنی برای تبدیل آن ها به پدیده های جوی تشکیل نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Myrtle has always been interested in sport and gymnastics and first started Medau work eighteen years ago.
[ترجمه گوگل]میرتل همیشه به ورزش و ژیمناستیک علاقه داشت و اولین بار هجده سال پیش کار مداو را آغاز کرد
[ترجمه ترگمان]مرتل همیشه علاقه ای به ورزش و ورزش و ورزش اول سال پیش شروع کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Choirs, plays, gymnastics, book discussions, chess tournaments, lectures and crafts classes took place constantly.
[ترجمه گوگل]گروه های کر، نمایش، ژیمناستیک، بحث کتاب، مسابقات شطرنج، سخنرانی ها و کلاس های صنایع دستی به طور مداوم برگزار می شد
[ترجمه ترگمان]Choirs، بازی ها، ژیمناستیک، بحث های دفتری، تورنمنت شطرنج، سخنرانی ها و کلاس های صنایع دستی به طور مداوم برگزار می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Gymnastics was taught by a small, compact man named Langston Enright.
[ترجمه گوگل]ژیمناستیک توسط مردی کوچک و جمع و جور به نام لنگستون انرایت آموزش داده شد
[ترجمه ترگمان]این ورزش توسط یک مرد کوچک و کوچک به نام Langston Enright تدریس می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Basketball, baseball, beach volleyball and gymnastics are almost sold out.
[ترجمه گوگل]بسکتبال، بیسبال، والیبال ساحلی و ژیمناستیک تقریبا تمام شده است
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She does gymnastics at school.
[ترجمه گوگل]او در مدرسه ژیمناستیک می کند
[ترجمه ترگمان] اون تو مدرسه ورزش می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ژیمناستیک (اسم)
gymnastic, gymnastics

انگلیسی به انگلیسی

• exercises which develop muscular strength and agility; competitive sport in which gymnastic exercises are performed

پیشنهاد کاربران

۱. ژیمناستیک ۲. ورزش
مثال:
We don't do gymnastics at school.
ما در مدرسه ژیمناستیک انجام نمی دهیم.
gymnastics ( n ) ( dʒɪmˈn�stɪks ) =physical exercises that develop and show the body's strength, e. g. a gymnastics competition. , gymnastic ( adj )
gymnastics
gymnastics ( ورزش )
واژه مصوب: چم ورزی1
تعریف: ورزشی بر پایۀ مجموعه ای از حرکات جسمانی بر روی زمین یا اسباب مخصوص که انعطاف پذیری و قدرت و هماهنگی و توازن و چالاکی بدن را افزایش می دهد|||متـ . ژیمناستیک
mental/verbal gymnastics ( = quick or clever thinking or use of words )

بپرس