guzzle

/ˈɡəzl̩//ˈɡʌzl̩/

معنی: خمر، حرص زدن، سر کشیدن، بلعیدن، حریصانه خوردن
معانی دیگر: زیاده نوشیدن، (نادر) زیاده روی کردن (در نوشیدن)، قلپ قلپ نوشیدن، لاجرعه خوردن، گساریدن

بررسی کلمه

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: guzzles, guzzling, guzzled
مشتقات: guzzler (n.)
• : تعریف: to consume (alcoholic beverages or the like) greedily, often, or abundantly.
مشابه: down

- This SUV guzzles gasoline.
[ترجمه گوگل] این SUV از بنزین استفاده می کند
[ترجمه ترگمان] این ماشین \"بنزین guzzles\" - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- When it comes to wine he doesn't sip, he guzzles.
[ترجمه گوگل] وقتی نوبت به شراب می‌رسد، جرعه جرعه نمی‌نوشد، میل می‌کند
[ترجمه ترگمان] وقتی به شراب می رسد، او جرعه ای نوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Pigs guzzle their food.
[ترجمه گوگل]خوک ها غذای خود را میل می کنند
[ترجمه ترگمان]خوک ها غذاشون رو میخورن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You're bound to get indigestion if you guzzle like that!
[ترجمه گوگل]اگر اینطور نوش جان کنید حتما دچار سوء هاضمه خواهید شد!
[ترجمه ترگمان]اگر این را بخورید، سو هاضمه بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Old refrigerators guzzle lots of energy and are on 24 hours a day.
[ترجمه گوگل]یخچال های قدیمی انرژی زیادی دارند و 24 ساعت شبانه روز روشن هستند
[ترجمه ترگمان]یخچال و یخچال کهنه خیلی انرژی دارند و روزانه ۲۴ ساعت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Her kids guzzle sugar all day, and the house is an absolute mess.
[ترجمه گوگل]بچه هایش تمام روز شکر می نوشند و خانه کاملاً به هم ریخته است
[ترجمه ترگمان]بچه های او در تمام روز شکر می آورند و خانه یک آشفتگی مطلق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Guzzle the champagne and tuck into the starter: it will all fall apart from there.
[ترجمه گوگل]شامپاین را بجوشانید و در استارتر قرار دهید: همه چیز از آنجا خراب می شود
[ترجمه ترگمان]شامپاین را با هم مخلوط می کنند و به میان می روند؛ همه چیز از آن جدا خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. People tend to guzzle their calories and it really adds up, often more than they realize.
[ترجمه گوگل]مردم تمایل دارند کالری های خود را مصرف کنند و این واقعاً زیاد می شود، اغلب بیشتر از آنچه تصور می کنند
[ترجمه ترگمان]افراد تمایل دارند کالری خود را کم کنند و واقعا بیشتر از آنچه که درک می کنند، اضافه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Does guzzle disease have alternant sex anorexia treat?
[ترجمه گوگل]آیا بیماری گوزل بی اشتهایی جنسی جایگزین دارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا این بیماری میتونه غذای anorexia رو درمان کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He said that since SUVs guzzle more gas, they were anathema to energy conservation efforts.
[ترجمه گوگل]او گفت که از آنجایی که خودروهای شاسی بلند گاز بیشتری مصرف می‌کنند، در مقابل تلاش‌های صرفه‌جویی در انرژی بی‌معنی هستند
[ترجمه ترگمان]او گفت که از آنجا که خودروهای SUV های بیشتری گاز را جذب می کنند، به تلاش های حفاظت از انرژی لعن شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sir John's temper had improved but Athelstan dreaded spending a day watching him guzzle one goblet of wine after another.
[ترجمه گوگل]خلق و خوی سر جان بهتر شده بود، اما آتلستان می ترسید که یک روز را به تماشای او بپردازد که یک فنجان شراب را یکی پس از دیگری می خورد
[ترجمه ترگمان]خشم سر جان بهتر شده بود، اما آتلستن نگران بود که روزی یک جام شراب می نوشید و یک جام شراب می نوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And very important . . . the wine - as much as you can guzzle - is free!
[ترجمه گوگل]و بسیار مهم شراب - تا جایی که می توانید بنوشید - رایگان است!
[ترجمه ترگمان]و بسیار مهم شراب - تا جایی که شما می توانید - آزاد باشید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Local governments should refrain from recklessly pursuing GDP growth by investing in sectors that guzzle energy and spew out pollution.
[ترجمه گوگل]دولت های محلی باید از پیگیری بی پروا رشد تولید ناخالص داخلی از طریق سرمایه گذاری در بخش هایی که انرژی را از بین می برند و آلودگی را به بیرون می فرستند، خودداری کنند
[ترجمه ترگمان]دولت های محلی باید با سرمایه گذاری در بخش هایی که انرژی را کاهش داده و آلودگی را بیرون می ریزند، از رشد تولید ناخالص داخلی خودداری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خمر (اسم)
wine, alcoholic beverages, booze, guzzle, alcoholics

حرص زدن (اسم)
guzzle

سر کشیدن (فعل)
guzzle, drift in, drop in, crane the neck, quaff, stretch one's neck

بلعیدن (فعل)
guzzle, gorge, pouch, swizzle, devour, swallow, engorge, ingurgitate

حریصانه خوردن (فعل)
gut, guzzle, gull, devour, engorge, gobble, lap, wolf

انگلیسی به انگلیسی

• gluttony, voraciousness; intoxication, drunkenness; intoxicating drink
drink greedily; drink to excess; eat greedily
if you guzzle something, you drink or eat it quickly and greedily; an informal word.

پیشنهاد کاربران

سرکشیدن
He guzzled the glass of doogh.
لیوان دوغ را سر کشید.
جام بر سرکشیدن. [ ب َ س َ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) یا جام به سر کشیدن. کنایه از شراب خوردن بیکبار چنانکه از وی چیزی نماند. ( آنندراج ) :
اگر تردامنی جامی به سرکش
خط موجی به هر اندیشه درکش.
حکیم زلالی ( از آنندراج ) .
...
[مشاهده متن کامل]

|| کنایه از آغاز کردن نامه ای بنام خدا چنانکه در شعر زیر:
بود نامه ای نشأه بخش ادا
که بر سرکشد جام حمد خدا.
میرزا محمدعلی ماهر ( ازآنندراج ) .

Use a lot of something

بپرس