guttural

/ˈɡətərəl//ˈɡʌtərəl/

معنی: حلقوی، گلویی، ناشی از گلو
معانی دیگر: حلقی، پسکامی، توگلوئی، حرف گلویی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of, pertaining to, or produced in the throat.

(2) تعریف: harsh-sounding.
مشابه: gruff

- guttural speech
[ترجمه گوگل] گفتار روده ای
[ترجمه ترگمان] صحبت از ته دل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: articulated in the back of the mouth; velar.

- He spoke English with the guttural r's of his native German.
[ترجمه گوگل] او انگلیسی را با r'های guttural آلمانی مادری خود صحبت می کرد
[ترجمه ترگمان] او زبان انگلیسی را از زبان آلمانی خود به زبان آلمانی حرف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: gutturally (adv.), gutturalness (n.)
• : تعریف: a guttural noise or a letter representing a guttural speech sound.

جمله های نمونه

1. Joe had a low, guttural voice with a mid-Western accent.
[ترجمه گوگل]جو صدایی آهسته و غمگین با لهجه وسترن میانه داشت
[ترجمه ترگمان]جو صدایی آهسته و خشن داشت با لهجه نیمه غربی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His guttural utterances are accompanied by erudite subtitles.
[ترجمه گوگل]گفته های غم انگیز او با زیرنویس های عالمانه همراه است
[ترجمه ترگمان]صداش با زیرنویس erudite - - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We could hear the guttural growling of still more coming from underground burrows.
[ترجمه گوگل]ما می‌توانستیم صدای غرغر غوغایی را بشنویم که هنوز از لانه‌های زیرزمینی می‌آید
[ترجمه ترگمان]ما می توانستیم صدای غرولند the از اعماق زمین زیرزمینی را بشنویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. That meant learning their language, composed mostly of guttural noises, facial expressions, arm movements and gestures.
[ترجمه گوگل]این به معنای یادگیری زبان آنها بود که بیشتر از صداهای روده ای، حالات چهره، حرکات بازو و ژست ها تشکیل شده بود
[ترجمه ترگمان]این به معنای یادگیری زبان آن ها بود که اغلب از صداهای حلقی، حالات صورت، حرکات دست و حرکات دست تشکیل می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. With a small guttural sigh she relaxed and allowed him to part her thighs.
[ترجمه گوگل]با یک آه کوچک روده ای آرام شد و به او اجازه داد ران هایش را از هم جدا کند
[ترجمه ترگمان]نفس راحتی کشید و به او اجازه داد تا پاهایش را از هم جدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The talk began to waft over me, Halema's guttural Arabic being too quick and too difficult for me to catch.
[ترجمه گوگل]صحبت ها بر من پیچید
[ترجمه ترگمان]صحبت کردن از طرف من شروع شد، زبان عربی guttural که تند و تند بود و برای من بسیار دشوار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Mike made some guttural noise to indicate that he had heard me.
[ترجمه گوگل]مایک صدای غم انگیزی به راه انداخت تا نشان دهد که صدای من را شنیده است
[ترجمه ترگمان]مایک چند بار سر و صدا کرد تا نشان دهد که صدای من را شنیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Their speech, when they cried out, was guttural.
[ترجمه گوگل]سخنانشان وقتی فریاد می زدند غمگین بود
[ترجمه ترگمان]وقتی گریه می کردند از ته دل حرف می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. An archer with the guttural accent of a native of Reikwald forest agreed with the fanatic.
[ترجمه گوگل]تیراندازی با لهجه روده ای بومی جنگل ریکوالد با این متعصب موافق بود
[ترجمه ترگمان]یک کماندار با لهجه خشن یک بومی اهل Reikwald با the موافق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The deep guttural sounds of the speaker were scarcely intelligible to the newly - waked, bewildered listener.
[ترجمه گوگل]صداهای عمیق روده بلندگو برای شنونده تازه بیدار و گیج به ندرت قابل درک بود
[ترجمه ترگمان]صدای خشن و خشن سخنران به زحمت به گوش بیدار شدن تازه بیدار شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Big in July darling summer is guttural and hoarse, what can you eat to come cure?
[ترجمه گوگل]بزرگ در جولای عزیزم تابستان روده ای و خشن است، چه می توانی بخوری تا درمان شوی؟
[ترجمه ترگمان]یک تابستان بزرگ ژوئیه از ته دل و از ته گلو چه چیزی می خوری که دارو بخوری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. My caress provoked a long, guttural gnarl.
[ترجمه گوگل]نوازش من صدای غرغره ای طولانی و غمگین را برانگیخت
[ترجمه ترگمان]نوازش من مکرر و gnarl از گلویش خارج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Meeting companion has gastric sinusitis guttural eyewinker the symptom with painful the pit of the stomach?
[ترجمه گوگل]جلسه همراه آیا سینوزیت معده چشم چشمی روده علامت همراه با درد در گودال معده است؟
[ترجمه ترگمان]ملاقات با هم صحبت از ته معده در ریه ورم کرده، علائم درد شکم رو به درد میاره؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Meeting companion has gastric sinusitis guttural eyewinker feeling, the symptom with painful the pit of the stomach?
[ترجمه گوگل]جلسه همراه آیا سینوزیت معده احساس چشمک زدن روده، علامت با درد در گودال معده؟
[ترجمه ترگمان]ملاقات با هم صحبت از ورم مفاصل است، علائم درد شکم را به درد می اورد، علائم درد شکم را به درد می اورد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حلقوی (صفت)
vortical, vortiginous, annular, convoluted, sigmoid, annulate, convolute, guttural, terete, laryngeal

گلویی (صفت)
guttural

ناشی از گلو (صفت)
guttural

انگلیسی به انگلیسی

• sound made deep in the throat
hoarse, throaty, made deep in the throat
guttural sounds are harsh sounds that are produced at the back of a person's throat.

پیشنهاد کاربران

با بغض
نمونه از کتاب Anxious People
At first it sounded like a roar of guttural rage from an animal that's just been kicked, but eventually the words became clearer
صدایی که از عمق گلو و نای بیاد. صدای harsh تولید شده از حلق
A deep guttural scream
حرفهای تو گلویی، آوای دراومده از گلو

بپرس