1. naddershah was a gutsy man
نادر شاه مرد پر دلی بود.
2. I've always been drawn to tough, gutsy women.
[ترجمه گوگل]من همیشه به سمت زنان سرسخت و شجاع کشیده شده ام
[ترجمه ترگمان]من همیشه به زن های شجاع و شجاع جذب شده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. They admired his gutsy and emotional speech.
[ترجمه گوگل]آنها سخنان شجاعانه و احساسی او را تحسین می کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها سخنرانی gutsy و احساسات او را تحسین کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She's a gutsy player, she never gives in.
[ترجمه گوگل]او بازیکن شجاعی است، او هرگز تسلیم نمی شود
[ترجمه ترگمان]او یک بازیکن شجاعانه است که هرگز تسلیم نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. It was a gutsy performance by McTaggart.
[ترجمه گوگل]اجرای شجاعانه مک تاگارت بود
[ترجمه ترگمان]این یک نمایش gutsy از سوی McTaggart بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A gutsy but vulnerable underdog who swiped the prince and was still one of us at the end of it.
[ترجمه گوگل]مردی بدجنس اما آسیب پذیر که شاهزاده را کتک زد و در پایان کار هنوز یکی از ما بود
[ترجمه ترگمان]مبارزه شجاعانه اما آسیب پذیری که شاهزاده را کش داد و هنوز هم یکی از ما بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Gutsy investors who bought into airline bonds reaped returns of nearly 30 % on average, according to Salomon.
[ترجمه گوگل]به گفته سالومون، سرمایه گذاران شجاعی که اوراق قرضه خطوط هوایی خریدند، به طور متوسط تقریباً 30 درصد بازده دریافت کردند
[ترجمه ترگمان]به گفته سالومون، سرمایه گذاران gutsy که اوراق قرضه خطوط هوایی را خریداری کرده اند به طور متوسط ۳۰ درصد سود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It may mean the kind of outrageously gutsy behavior that one can not help but admire.
[ترجمه گوگل]این ممکن است به معنای نوعی رفتار وحشیانه وحشیانه باشد که نمی توان آن را تحسین کرد
[ترجمه ترگمان]این ممکن است به این معنی باشد که یک نوع رفتار عصبی مصنوعی است که یک فرد نمی تواند به آن کمک کند اما تحسین کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Going to a start-up company was a gutsy career move.
[ترجمه گوگل]رفتن به یک شرکت نوپا یک حرکت حرفه ای شجاعانه بود
[ترجمه ترگمان]رفتن به یک شرکت تازه کار، حرکت شغلی gutsy بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. August Wilson's gutsy play on exploitation and oppression.
[ترجمه گوگل]بازی شجاعانه آگوست ویلسون در مورد استثمار و سرکوب
[ترجمه ترگمان]آگوست Wilson در مورد استثمار و ظلم و ستم بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It is gutsy stuff, Headline is selling it hard and it is well worth supporting.
[ترجمه گوگل]این چیز بدی است، Headline آن را به شدت می فروشد و ارزش حمایت را دارد
[ترجمه ترگمان]این gutsy است، Headline آن را سخت می فروشد و ارزش حمایت کردن را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The music is just not as gutsy or spirited or tuned into the needs of its core audience as it once was.
[ترجمه گوگل]این موسیقی به اندازه گذشته شجاعانه یا با روحیه یا مطابق با نیازهای مخاطب اصلی خود نیست
[ترجمه ترگمان]موسیقی نه به اندازه کافی gutsy یا سرزنده است و یا به نیازهای مخاطبین اصلی خود تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The result is a gutsy sandwich that would go better with a bottle of beer than a glass of chocolate milk.
[ترجمه گوگل]نتیجه یک ساندویچ قوی است که با یک بطری آبجو بهتر از یک لیوان شیر شکلات می شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه یک ساندویچ gutsy است که با یک بطری آبجو بهتر از یک لیوان شیر شکلات خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Towers found a bargain in Pete Smith, whose gutsy efforts will win him a starting berth somewhere next year.
[ترجمه گوگل]تاورز معاملهای را در پیت اسمیت پیدا کرد، که تلاشهای شجاعانهاش باعث میشود سال آینده او را در جایگاهی آغاز کند
[ترجمه ترگمان]برج ها یک معامله در پیت اسمیت پیدا کردند، که تلاش های gutsy برای او در سال آینده شروع به کار خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید