- His sudden turnabout was a gutless surrender to public opinion.
[ترجمه گوگل] چرخش ناگهانی او تسلیم بی رحمانه در برابر افکار عمومی بود [ترجمه ترگمان] تصمیم ناگهانی او تا این حد به نظر عموم تسلیم gutless بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. he was too gutless to protest
او دل و جرات اعتراض را نداشت.
2. He was a yellow gutless worm.
[ترجمه گوگل]او یک کرم زرد بدون روده بود [ترجمه ترگمان]اون یک کرم زرد ترسو بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. This government is too gutless to take on the big long-term problems such as pollution.
[ترجمه گوگل]این دولت برای مقابله با مشکلات بزرگ درازمدت مانند آلودگی بیش از حد بی اعصاب است [ترجمه ترگمان]این دولت برای مقابله با مشکلات بزرگ بلندمدت مانند آلودگی بسیار ترسو است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. That is why the gutless time-servers at the Polytechnic asked me to leave.
[ترجمه گوگل]به همین دلیل بود که سرورهای بی رحم در پلی تکنیک از من خواستند که آنجا را ترک کنم [ترجمه ترگمان]به خاطر همین بود که از servers gutless، از من خواست که برم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. You were gutless, but that's par for the course.
[ترجمه گوگل]تو بی حوصله بودی، اما این برای دوره مشابه است [ترجمه ترگمان]تو ترسو بودی، اما این برای مسیر درست بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. You're gutless. You're a wimp. You're a chicken.
[ترجمه گوگل]تو بی رحمی تو یه ادم هستی تو جوجه ای [ترجمه ترگمان]تو ترسو نیستی تو ترسویی تو یک مرغ هستی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Still, this glorious theory sounds a bit gutless .
[ترجمه گوگل]با این حال، این تئوری باشکوه کمی بیهدف به نظر میرسد [ترجمه ترگمان]با این وجود، این نظریه باشکوه یه کم ترسو به نظر میاد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. [ Evelyn's Voice ] The whole industry's gotten gutless.
[ترجمه گوگل][صدای Evelyn] کل صنعت بی اعصاب شده است [ترجمه ترگمان][ صدای اولین ] همه این صنعت gutless شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. A good number of people in corporations are gutless.
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی از افراد در شرکتها بیرحم هستند [ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از مردم در شرکت ها ترسو هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Little girl: hah! you're just a gutless fatso!
[ترجمه گوگل]دختر کوچولو: هه! تو فقط یک چاق بی رحم هستی! [ترجمه ترگمان]هاه! تو فقط یک متجاوز gutless [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Gutless years? How come I have never seen you?
[ترجمه گوگل]سالهای بی رحم؟ چطور تا حالا ندیدمت؟ [ترجمه ترگمان]چند سال؟ چرا من تا حالا تو رو ندیده بودم؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Are You Too Busy? Or Just Gutless?
[ترجمه Kasra] خیلی سرت شلوغه؟یا فقط میترسی؟
|
[ترجمه گوگل]آیا شما بیش از حد مشغول هستید؟ یا فقط بی رحم؟ [ترجمه ترگمان]سرت شلوغه؟ یا فقط \"gutless\"؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Twenty-seven gutless years, your highness.
[ترجمه گوگل]بیست و هفت سال بدون روده، اعلیحضرت [ترجمه ترگمان]بیست و هفت سال، سرورم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I should have had the support of my team, but they were really gutless.
[ترجمه گوگل]من باید از حمایت تیمم برخوردار می شدم، اما آنها واقعا بی رحم بودند [ترجمه ترگمان]من باید از تیم خودم حمایت می کردم، اما اونا واقعا ترسو بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• cowardly; lacking courage someone who is gutless has a weak character and lacks courage or determination.