gusset

/ˈɡʌsɪt//ˈɡʌsɪt/

معنی: مرغک، خشتک، بغل دم
معانی دیگر: (خیاطی) مغزی، پشت بند، (مکانیک) نبشی، مفصل، میل بست، لچکی، صفحه ی فولادی اتصال، ورقه ی گونیایی، عقربک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a triangular piece inserted at a curve to strengthen it or improve the fit, as in a garment.

(2) تعریف: a plate joining two metal structures, as in a truss.

جمله های نمونه

1. The shoes have elasticated gussets, making them easy to slip off and on.
[ترجمه گوگل]این کفش ها دارای قسمت های کشسانی هستند که باعث می شود به راحتی از بین بروند
[ترجمه ترگمان]این کفش ها elasticated gussets دارند که به راحتی می توان آن ها را ترک کرد و به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The shoes have elasticized gussets, making them easy to slip off and on.
[ترجمه گوگل]کفش ها دارای قسمت های کشسانی هستند که باعث می شود به راحتی از پا در بیایند
[ترجمه ترگمان]این کفش ها elasticized gussets دارند که به راحتی می توان آن ها را ترک کرد و به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Cotton gussets were, quite literally, meat and drink to us.
[ترجمه گوگل]لپه های پنبه ای، به معنای واقعی کلمه، برای ما گوشت و نوشیدنی بود
[ترجمه ترگمان]پنبه gussets به معنای واقعی کلمه گوشت و نوشیدنی برای ما بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A gore or gusset is, in fact, another name for a scoot.
[ترجمه گوگل]گور یا گوست در واقع نام دیگری برای اسکوت است
[ترجمه ترگمان]A یا gusset، در واقع یک اسم دیگر برای یک scoot است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The central span suddenly gave way after the gusset plates that connected the steel beams buckled and fractured, dropping the bridge into the river.
[ترجمه گوگل]دهانه مرکزی ناگهان پس از انقباض و شکستگی صفحات گیره‌ای که تیرهای فولادی را به هم متصل می‌کردند، تسلیم شد و پل را به داخل رودخانه انداخت
[ترجمه ترگمان]دهانه مرکزی ناگهان بعد از صفحات gusset که میله های فولادی را به هم متصل کرده و شکسته و پل را به داخل رودخانه انداخته بود، به طور ناگهانی تسلیم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Smallpox of abnormity strip aluminous gusset plate.
[ترجمه گوگل]آبله ناهنجاری نوار چسبنده آلومینیومی
[ترجمه ترگمان]آبله روی بشقاب strip - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Hand wrench wrench gusset, I nod, Air Jordan VII, but cannot help but to henceforth see time and time afresh, that ravishing dashing blue dress man, while, just tin arise another?
[ترجمه گوگل]آچار آچار دستی، سر تکان می دهم، ایر جردن VII، اما نمی توانم از این پس زمان و زمان را از نو ببینم، آن مرد لباس آبی جذاب و جذاب، در حالی که، فقط قلع دیگری پدید می آید؟
[ترجمه ترگمان]آچار دستی سر را تکان می دهم و سرم را تکان می دهم: ایر اردن هفتم، اما از آن به بعد وقت و زمان را دوباره خواهم دید که آن لباس زیبا و زیبای آبی را ببیند، در حالی که فقط یک قوطی دیگر ایجاد می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She pulls to land little leave of gusset, use red swollen and inflamed to swollenly looking at him, take a to in fine threadsly entreat in eye, "eldest brother, never so, you once promised mine. "
[ترجمه گوگل]او به سمت زمین می‌کشد، برگ کوچکی از هوس را به زمین می‌کشد، از قرمز متورم و ملتهب استفاده می‌کند تا با حالت متورم به او نگاه می‌کند، با نخ‌های ظریفی به چشمش التماس می‌کند، "برادر بزرگ‌تر، هرگز اینطور نیست، زمانی به من قول دادی "
[ترجمه ترگمان]او به سمت خارج از شهر gusset حرکت می کند، از قرمز متورم شده و ملتهب است تا بتواند به او نگاه کند، با چشمی نازک التماس کند که \" برادر بزرگ تر، هرگز این طور نیست، شما زمانی به من وعده داده بودید \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. These include gusset plates welded to the flange.
[ترجمه گوگل]اینها شامل صفحات گوست جوش داده شده به فلنج است
[ترجمه ترگمان]این ها شامل صفحات gusset که به the جوش داده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Analysis of nonlinear finite-element for ultimate strength of gusset plate connections to slotted tubes with ANSYS program are carried out in this dissertation.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل اجزای محدود غیرخطی برای استحکام نهایی اتصالات صفحه گوست به لوله های شکافدار با برنامه ANSYS در این پایان نامه انجام شده است
[ترجمه ترگمان]تحلیل اجزای محدود غیر خطی برای استحکام ن هایی اتصالات صفحه gusset به لوله های slotted با برنامه ANSYS در این مقاله انجام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Cent of aluminous gusset plate has punching and plane for the surface two kinds.
[ترجمه گوگل]سنت از صفحه گاست آلومینیومی دارای پانچ و صفحه برای سطح دو نوع است
[ترجمه ترگمان]\"Cent gusset\" (aluminous gusset)برای سطح زمین به دو نوع ضربه زده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The gusset plate calculation of boiler steel structure is very important during the designation.
[ترجمه گوگل]محاسبه صفحه گوست سازه فولادی دیگ در هنگام تعیین بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]محاسبه صفحه gusset در ساختار فولاد دیگ بخار در طول طراحی بسیار مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The invention provides a shielding device of gusset plate connector. The shielding device is a cavity with an upper opening and a lower opening.
[ترجمه گوگل]این اختراع یک دستگاه محافظ از اتصال صفحه ی بند را فراهم می کند دستگاه محافظ حفره ای با دهانه بالایی و دهانه پایینی است
[ترجمه ترگمان]اختراع یک وسیله حفاظتی از اتصال دهنده plate gusset فراهم می کند دستگاه حفاظت، حفره ای با دهانه بالایی و دهانه کم تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Let work of gusset, the cloud son laughs and adore to meet of summarize period.
[ترجمه گوگل]اجازه دهید کار از gusset، پسر ابر خنده و پرستش برای دیدار با دوره خلاصه
[ترجمه ترگمان]اجازه دهید کار of را آغاز کنیم، پسر ابر می خندد و دوست دارد که این دوره را به طور خلاصه ملاقات کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Cut the gusset off from the ODS drawworks skid, and weld back on square, production and QC issue.
[ترجمه گوگل]لوله را از لغزش ODS جدا کنید و روی مربع، تولید و مشکل QC جوش دهید
[ترجمه ترگمان]gusset را از the drawworks skid ببرید و بر روی مساله میدان، تولید و کنترل کیفی دوباره جوش بزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مرغک (اسم)
chicken, birdie, gusset, chuck, little bird, mandrel, mandril

خشتک (اسم)
gusset

بغل دم (اسم)
gusset

تخصصی

[عمران و معماری] لچکی - بست - وصله
[زمین شناسی] لچکی، بست- وصله

انگلیسی به انگلیسی

• reinforcement (dress, shoe, etc.)
a gusset is a small strip of cloth that is sewn into a garment in order to make it wider, stronger, or more comfortable.

پیشنهاد کاربران

gusset ( مهندسی بسپار - مجموعة بسته بندی )
واژه مصوب: کاچه
تعریف: 1. قطعه ای که برای افزایش اندازه یا استحکام معمولاً به کناره های کیسه افزوده می شود 2. قسمت تاخوردة فیلم ( film ) نازک لوله ای ( tube ) تخت شده
خشتک

بپرس