1. a guru of the fashionable
رهبر مدپرستان
2. Jean-Paul Sartre was the guru of post-war French philosophy.
[ترجمه گوگل]ژان پل سارتر استاد فلسفه فرانسه پس از جنگ بود
[ترجمه ترگمان]ژان پل سارتر استاد فلسفه پس از جنگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Could it be that the guru of the environmental left had been wrong?
[ترجمه گوگل]آیا ممکن است مرشد چپ محیط زیست اشتباه کرده باشد؟
[ترجمه ترگمان]آیا ممکن بود که گورو of environmental اشتباه کرده باشند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Peter Drucker, the management guru, has just published a new book.
[ترجمه گوگل]پیتر دراکر، استاد مدیریت، به تازگی کتاب جدیدی منتشر کرده است
[ترجمه ترگمان]پیتر دراکر، استاد مدیریت، تازه یک کتاب جدید منتشر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Um, the computer guru, uh, the wizards as it were, is going to be there for emergency calls.
[ترجمه گوگل]اوم، گورو کامپیوتر، اوه، جادوگران برای تماس های اضطراری آنجا خواهند بود
[ترجمه ترگمان]آم، معلم کامپیوتری، اه، جادوگرا گفتن که قراره برای تماس های اضطراری اونجا باشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I simultaneously read a statement like that from Guru Nanak, Guru of Sikhs, a very spiritual man.
[ترجمه گوگل]من به طور همزمان چنین بیانیه ای را از گورو ناناک، گورو سیک ها، مردی بسیار روحانی خواندم
[ترجمه ترگمان]من به طور همزمان یک بیانیه از گورو ناناک، گورو ناناک، یک مرد بسیار روحانی خواندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Associates who has become a nationally recognized guru on Super Bowl advertising.
[ترجمه گوگل]همکارانی که در تبلیغات Super Bowl به یک گورو شناخته شده ملی تبدیل شده اند
[ترجمه ترگمان]شرکت کنندگانی که به یک مربی شناخته شده در سطح ملی در تبلیغات سوپر بول تبدیل شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The guru of the new digital Army is Gen.
[ترجمه گوگل]گورو ارتش دیجیتال جدید ژنرال است
[ترجمه ترگمان]معلم ارتش دیجیتالی جدید ژنرال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Eventually the guru was so worried he called into the hut to see what was happening.
[ترجمه گوگل]سرانجام استاد آنقدر نگران شد که به داخل کلبه زنگ زد تا ببیند چه اتفاقی می افتد
[ترجمه ترگمان]سرانجام گورو خیلی نگران شده بود که او را صدا زد تا ببیند چه اتفاقی دارد می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Software reliability guru C. K. Cho admonished the industrialist not to think of software as a product but as a portable factory.
[ترجمه گوگل]C K Cho، مرشد قابلیت اطمینان نرم افزار، به صنعتگر توصیه کرد که نرم افزار را به عنوان یک محصول در نظر نگیرد، بلکه به عنوان یک کارخانه قابل حمل فکر کند
[ترجمه ترگمان]معلم قابلیت اطمینان نرم افزار C ک چو به صنعت صنعت تذکر داد که به عنوان محصول، بلکه به عنوان یک کارخانه قابل حمل فکر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Managing change: Today, however, almost every guru is locked on to the theme of change management.
[ترجمه گوگل]مدیریت تغییر: امروزه، با این حال، تقریباً همه استادان درگیر موضوع مدیریت تغییر هستند
[ترجمه ترگمان]مدیریت تغییرات: با این حال امروزه تقریبا تمامی guru به موضوع مدیریت تغییر قفل شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The guru or the spiritual director will have to tell the novice when he has reached the limits of his ability.
[ترجمه گوگل]مرشد یا مدیر معنوی باید به تازه کار بگوید که او به مرزهای توانایی خود رسیده است
[ترجمه ترگمان]معلم یا مدیر روحانی باید به کشیش تازه کار بگویند که او به حد توانایی اش رسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It soon became apparent that Colin was the guru of the whole department.
[ترجمه گوگل]به زودی مشخص شد که کالین گورو کل بخش است
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که معلوم شد که کالین معلم تمام بخش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Grateful Dead guitar guru Jerry Garcia may be dead, but he can still cut a deal.
[ترجمه گوگل]جری گارسیا، گورو گیتار Grateful Dead ممکن است مرده باشد، اما او هنوز هم می تواند یک معامله را قطع کند
[ترجمه ترگمان]مربی گیتار مرده \"جری گارسیا\" (جری گارسیا)ممکن است مرده باشد، اما هنوز می تواند یک معامله را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. He was the guru of the bond market and also the conscience of our firm.
[ترجمه گوگل]او گورو بازار اوراق قرضه و همچنین وجدان شرکت ما بود
[ترجمه ترگمان]او استاد بازار اوراق قرضه و همچنین وجدان شرکت ما بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید