gunsmith

/ˈɡʌnsmɪθ//ˈɡʌnsmɪθ/

کسی که اسلحه می سازد یا تعمیر می کند، تفنگ ساز

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: gunsmithing (n.)
• : تعریف: one who makes or repairs guns.

جمله های نمونه

1. He was a gunsmith who turned to tailoring after the declining need for full-time gunmakers made the craft unprofitable.
[ترجمه گوگل]او یک اسلحه‌ساز بود که پس از کاهش نیاز به اسلحه‌سازان تمام وقت، این صنعت را بی‌سود کرد، به خیاطی روی آورد
[ترجمه ترگمان]او یک gunsmith بود که پس از نیاز رو به رو به رو به کاهش زمان پر کردن صنایع دستی، تبدیل به خیاطی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The gunsmith would have murdered him or had a heart attack.
[ترجمه گوگل]اسلحه ساز او را به قتل می رساند یا دچار حمله قلبی می شد
[ترجمه ترگمان]تفنگ تفنگ او را به قتل می رساند یا سکته می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. That's been examined by a gunsmith who says the gun was real.
[ترجمه گوگل]این توسط یک اسلحه ساز بررسی شده است که می گوید اسلحه واقعی بوده است
[ترجمه ترگمان]توسط یک تفنگ کوچک که می گوید اسلحه واقعی است بررسی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Nothing around the twentieth, the gunsmith had repeated for each caller.
[ترجمه گوگل]چیزی حدود ساعت بیستم، اسلحه ساز برای هر تماس گیرنده تکرار کرده بود
[ترجمه ترگمان]در حدود بیستم، gunsmith برای هر caller تکرار شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The platoon might also have a master gunsmith in the command vehicle, and a messenger on a motorcycle or Kettenkrad. It might also have a panzerschreck team (see below).
[ترجمه گوگل]جوخه همچنین ممکن است یک اسلحه ساز استاد در خودروی فرماندهی و یک پیام رسان سوار بر موتور سیکلت یا کتنکراد داشته باشد همچنین ممکن است یک تیم panzerschreck داشته باشد (پایین را ببینید)
[ترجمه ترگمان]همچنین ممکن است یک master در وسیله نقلیه فرماندهی و یک قاصد بر روی یک موتورسیکلت یا Kettenkrad داشته باشد همچنین ممکن است یک تیم panzerschreck داشته باشد (زیر را ببینید)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Choi gunsmith material of wall of staff, "hu said, introducing the concept of" green decorative materials, far from the average person imagines so simple.
[ترجمه گوگل]مواد چوی اسلحه ساز از دیوار کارکنان، "هو گفت، معرفی مفهوم" مواد تزئینی سبز، به دور از تصور یک فرد معمولی بسیار ساده است
[ترجمه ترگمان]آن ها با معرفی مفهوم \"مواد تزیینی سبز\"، که دور از تصور مردم عادی است، گفت: \" مواد تزئینی به دیوار نصب شده اند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Their victims include a woman who is withdrawing money from a cash dispenser, and a gunsmith.
[ترجمه گوگل]قربانیان آنها شامل زنی است که از یک دستگاه پول نقد پول برداشت می کند و یک اسلحه ساز
[ترجمه ترگمان]قربانیان آن ها شامل زنی می شود که پول را از یک تاجر پول نقد و یک gunsmith دریافت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The original structure is from the 1850s when it served as the workshop for a gunsmith in the Roxbury Crossing neighborhood.
[ترجمه گوگل]ساختار اصلی مربوط به دهه 1850 است که به عنوان کارگاه یک اسلحه ساز در محله راکسبری کراسینگ خدمت می کرد
[ترجمه ترگمان]ساختار اصلی از دهه ۱۸۵۰ بود که به عنوان کارگاه gunsmith در محله Crossing عبور کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The gun was inspected by licensed gun dealer and gunsmith David Smith, who happens to be Williams' husband.
[ترجمه گوگل]اسلحه توسط فروشنده اسلحه و اسلحه ساز مجاز دیوید اسمیت، که اتفاقا شوهر ویلیامز است، بازرسی شد
[ترجمه ترگمان]این اسلحه توسط تاجر اسلحه دارای مجوز و gunsmith دیوید اسمیت که قرار است شوهر ویلیامز باشد بازرسی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. After his apprenticeship he worked for Joe Manton, the greatest gunsmith in England and a legend in his own lifetime.
[ترجمه گوگل]پس از شاگردی، او برای جو مانتون، بزرگترین اسلحه ساز انگلستان و یک اسطوره در طول زندگی خود، کار کرد
[ترجمه ترگمان]بعد از شاگردی که برای جو Manton کار می کرد، بزرگ ترین تفنگ ساز در انگلستان و یک افسانه در زندگی خودش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who makes or repairs small firearms
a gunsmith is someone who makes and repairs guns.

پیشنهاد کاربران

بپرس