gunfire

/ˈɡənˌfaɪər//ˈɡʌnfaɪə/

معنی: تیر اندازی
معانی دیگر: آتش، گلوله افکنی، شلیک، شلیک توپ، توپ بامدادیاشام، تیراندازی باتفنگ یاتوپ

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the firing of a gun.

جمله های نمونه

1. sporadic gunfire
تیراندازی پراکنده

2. staccato gunfire
تیر اندازی نا پیوسته

3. the sound of gunfire
صدای شلیک تفنگ

4. the distant crackle of gunfire
صدای گرپ گرپ تیراندازی از دور

5. she started at the sound of gunfire
از (شنیدن) صدای تیریکه خورد.

6. to dissipate enemy forces by concentrated gunfire
با آتش متمرکز نیروهای دشمن را متفرق کردن

7. half of our soldiers were mowed down by intense gunfire
تیراندازی شدید نیمی از سربازان ما را درو کرد.

8. They were awakened by the sound of gunfire.
[ترجمه گوگل]با صدای شلیک گلوله از خواب بیدار شدند
[ترجمه ترگمان]صدای شلیک گلوله از خواب بیدار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Occasional bursts of gunfire are a reminder that the rebels are still active.
[ترجمه گوگل]شلیک گلوله های گاه به گاه یادآور این است که شورشیان هنوز فعال هستند
[ترجمه ترگمان]انفجار اتفاقی گلوله یادآور این است که شورشیان هنوز فعال هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Seventy protesters were killed by indiscriminate gunfire.
[ترجمه گوگل]هفتاد معترض با شلیک گلوله کشته شدند
[ترجمه ترگمان]هفتاد معترض در تیراندازی های بی هدف کشته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. At the sound of gunfire the horse suddenly broke into a gallop.
[ترجمه گوگل]با شنیدن صدای تیراندازی اسب ناگهان به حالت تاخت در آمد
[ترجمه ترگمان]ناگهان صدای شلیک اسب ناگهان چهار نعل به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The sound of gunfire was too close for comfort.
[ترجمه گوگل]صدای تیراندازی برای راحتی خیلی نزدیک بود
[ترجمه ترگمان]صدای شلیک گلوله بیش از حد به او نزدیک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He died of starving oxygen but not from gunfire.
[ترجمه گوگل]او بر اثر اکسیژن گرسنگی مرد، اما نه از تیراندازی
[ترجمه ترگمان]او در اثر گرسنگی از گرسنگی مرد، اما نه از شلیک گلوله
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Gunfire was heard at an army base close to the airport.
[ترجمه گوگل]صدای تیراندازی در یک پایگاه ارتش در نزدیکی فرودگاه شنیده شد
[ترجمه ترگمان]تیراندازی در یک پایگاه نظامی در نزدیکی فرودگاه شنیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The sound of gunfire made the crowd scatter in all directions.
[ترجمه گوگل]صدای تیراندازی باعث شد جمعیت به هر طرف پراکنده شود
[ترجمه ترگمان]صدای شلیک گلوله باعث شد که جمعیت به هر سو پراکنده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The soldiers stood firm under gunfire of the enemy.
[ترجمه گوگل]سربازان زیر گلوله دشمن محکم ایستادند
[ترجمه ترگمان]سربازان در زیر رگبار دشمن ایستاده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تیر اندازی (اسم)
archery, gunfire, gunshot, gunnery, musketry

انگلیسی به انگلیسی

• firing of guns
gunfire is the repeated shooting of guns.

پیشنهاد کاربران

1. شلیک. صدای شلیک 2. رگبار گلوله
صدای تیر اندازی

بپرس