• : تعریف: the use or threat of small-scale military intervention to further one nation's interests in another nation.
جمله های نمونه
1. The US military often uses the tactic of gunboat diplomacy to squelch acts of terrorism.
[ترجمه گوگل]ارتش ایالات متحده اغلب از تاکتیک دیپلماسی قایق های توپدار برای سرکوب اقدامات تروریستی استفاده می کند [ترجمه ترگمان]ارتش آمریکا اغلب از تاکتیک دیپلماسی gunboat برای سرکوب اقدامات تروریستی استفاده می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. After six decades of gunboat diplomacy, any detente is to be welcomed.
[ترجمه ح] پس از گذشت شش دهه از دیپلماسی زور و قلدری، از هرگونه تشنج زدایی باید استقبال کرد
|
[ترجمه گوگل]پس از شش دهه دیپلماسی قایق های توپدار، هر تنش زدایی قابل استقبال است [ترجمه ترگمان]بعد از شش دهه دیپلماسی gunboat، آشتی باید مورد استقبال قرار گیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Imperialistic aggressors always use gunboat diplomacy to invade countries.
[ترجمه گوگل]متجاوزان امپریالیستی همیشه از دیپلماسی قایق های توپدار برای حمله به کشورها استفاده می کنند [ترجمه ترگمان]مهاجمان imperialistic همیشه از دیپلماسی gunboat برای حمله به کشورها استفاده می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Gone was the era of gunboat diplomacy, gone the treaty port concessions, gone the specially conceded naval bases, the military missions, the ill-disguised interference in Chinese affairs.
[ترجمه گوگل]دوران دیپلماسی قایقهای توپدار گذشته، امتیازات بندر پیمانی، پایگاههای دریایی ویژه واگذار شده، مأموریتهای نظامی، مداخلههای نابجا در امور چین [ترجمه ترگمان]دوره دیپلماسی gunboat، از بین رفتن امتیازات بندری پیمان، رفته رفته پایگاه های نیروی دریایی، ماموریت های نظامی، دخالت غیر پنهان در امور چینی از بین رفته است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. In the days when gunboat diplomacy was tool of world powers ( Christian Science Monitor ).
[ترجمه گوگل]در روزگاری که دیپلماسی قایقهای توپدار ابزار قدرتهای جهانی بود (کریستین ساینس مانیتور) [ترجمه ترگمان]در روزهایی که دیپلماسی gunboat ابزار قدرت جهانی (ناظر علمی مسیحیت)بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It also sounds like the kind of moral purpose with which Palmerston infused his gunboat diplomacy.
[ترجمه گوگل]همچنین به نظر میرسد هدف اخلاقی پالمرستون دیپلماسی قایقهای توپدار خود را به کار برد [ترجمه ترگمان]هم چنین به نظر نوعی هدف اخلاقی است که Palmerston با آن دیپلماسی gunboat را القا می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. For many Germans, who oppose foreign military expeditions on any grounds, this smacked of gunboat diplomacy.
[ترجمه گوگل]برای بسیاری از آلمانیها، که به هر دلیلی با اکسپدیشنهای نظامی خارجی مخالفند، این امر بوی دیپلماسی قایقهای توپدار را میداد [ترجمه ترگمان]برای بسیاری از آلمانی ها، که با سفره ای نظامی خارجی در هر زمینه ای مخالف هستند، این امر به دیپلماسی gunboat برخورد می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. There is also a deeper logic to China's experiment in gunboat diplomacy.
[ترجمه گوگل]همچنین منطق عمیق تری در آزمایش چین در دیپلماسی قایق های توپدار وجود دارد [ترجمه ترگمان]همچنین منطق عمیق تری در مورد تجربه چین در دیپلماسی gunboat وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید