gumbo

/ˈɡəmboʊ//ˈɡʌmbəʊ/

معنی: بامیه، ابگوشت بامیه، نوعی خاک گلی
معانی دیگر: رجوع شود به: okra، سوپ بامیه (که دارای گوجه فرنگی و سبزی و گوشت نیز هست)، نوعی خاک رس دشت های غرب آمریکا که گل آن چسبناک است (gumbo soil هم می گویند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: gumbos
(1) تعریف: the okra plant, or its fruit pods used as food.

(2) تعریف: a stew or soup thickened with okra.
مشابه: stew

(3) تعریف: a silty soil that becomes sticky when wet; mud.

جمله های نمونه

1. Make a paste with the gumbo file and tablespoon water and add to pot.
[ترجمه گوگل]با فایل گامبو و قاشق غذاخوری آب خمیر درست کنید و به قابلمه اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]یک خمیر را با فایل gumbo و یک قاشق سوپ خوری مخلوط کنید و به گلدان اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Making my first gumbo roux was a spiritual event.
[ترجمه گوگل]ساختن اولین گامبوروکس من یک رویداد معنوی بود
[ترجمه ترگمان]اولین gumbo my یک رویداد روحانی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Gumbo, rice dressings and Jambalaya are all one-pot dishes, which are perfect for feeding large numbers.
[ترجمه گوگل]گامبو، سس برنج و جامبالایا همگی غذاهای یک دیگ هستند که برای غذا دادن به تعداد زیاد مناسب هستند
[ترجمه ترگمان]gumbo، لباس برنج و Jambalaya همه غذاهای one هستند که برای تغذیه اعداد بزرگ مناسب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Duck and andouille sausage gumbo was another dish that evolved out of the early Creole and Cajun kitchens of Louisiana.
[ترجمه گوگل]سوسیس اردک و آندویی غذای دیگری بود که از آشپزخانه‌های اولیه کریول و کاجون لوئیزیانا به وجود آمد
[ترجمه ترگمان]\"سوسیس gumbo\" (Duck and gumbo)یک غذای دریایی دیگر بود که از آشپزخانه \"Creole\" و \"kitchens\" در لویزیانا بیرون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Goober, gumbo and tote are West African borrowings first used in America by slaves.
[ترجمه گوگل]Goober، Gumbo و Tote قرضه های غرب آفریقا هستند که برای اولین بار در آمریکا توسط بردگان استفاده شد
[ترجمه ترگمان]Goober، gumbo و tote اولین borrowings آفریقایی هستند که ابتدا توسط بردگان در آمریکا مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He believes that great gumbo leaves an impression on your soul.
[ترجمه گوگل]او معتقد است که گومبوی عالی در روح شما تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]او معتقد است که gumbo بزرگ بر روح شما تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But you haven't tasted my gumbo. How you doing, cutie ?
[ترجمه گوگل]اما تو طعم آدامس من را نچشیده ای چطوری عزیزم؟
[ترجمه ترگمان]اما هنوز طعم غذای مرا نچشیده اید حالت چطوره، خوشگله؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Especially watch out for the soup of the day. If it contains fish or if it's some kind of "gumbo," it's probably the stuff they're trying to get rid of.
[ترجمه گوگل]به خصوص مراقب سوپ روز باشید اگر حاوی ماهی است یا نوعی "گمبو" است، احتمالاً این چیزی است که آنها سعی دارند از شر آن خلاص شوند
[ترجمه ترگمان]به خصوص مواظب سوپ روز باشید اگر آن شامل ماهی باشد و یا نوعی از \"gumbo\" باشد، احتمالا آن چیزهایی است که آن ها سعی می کنند از شر آن ها خلاص شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We enjoyed the gumbo it the restaurant.
[ترجمه گوگل]ما از گامبو آن رستوران لذت بردیم
[ترجمه ترگمان]از غذا خوری لذت بردیم، رستوران
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As much as I like fried okra, gumbo and bhindi masala are hearty dishes that make the best use of okra's snappy texture and slightly bitter taste.
[ترجمه گوگل]همانقدر که من بامیه سرخ شده را دوست دارم، گامبو و بهندی ماسالا غذاهای مقویی هستند که از بافت لطیف و طعم کمی تلخ بامیه بهترین استفاده را می کنند
[ترجمه ترگمان]به همان اندازه که من okra سرخ شده، gumbo و bhindi ماسالا را دوست دارم غذاهای hearty هستند که بهترین استفاده از بافت زنده و طعم تلخ را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Gumbo is usually made with shellfish such as clams and shrimp, but I make it with chicken because I find it's easier to cook.
[ترجمه گوگل]گامبو معمولاً با صدف‌هایی مانند صدف و میگو درست می‌شود، اما من آن را با مرغ درست می‌کنم زیرا به نظرم پختن آن راحت‌تر است
[ترجمه ترگمان]gumbo معمولا با صدف مانند صدف و میگو انجام می شود، اما من آن را با مرغ درست می کنم چون آشپزی آسان تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Jambalaya, craw- fish pie, fillet gumbo.
[ترجمه گوگل]جامبالایا، پای ماهی خرچنگ، گامبو فیله
[ترجمه ترگمان]پای fish، پای ماهی، ماهیچه gumbo
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. These include goober (peanut), gumbo (okra), and voodoo (witchcraft).
[ترجمه گوگل]اینها شامل گوبر (بادام زمینی)، گامبو (بامیه) و وودو (جادوگری) است
[ترجمه ترگمان]اینها شامل goober (بادام زمینی)، gumbo (okra)، و وودو (جادوگری)می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. GUMBO attracts guppies using the lantern on his head, luring them away from aliens.
[ترجمه گوگل]GUMBO گوپی ها را با استفاده از فانوس روی سر خود جذب می کند و آنها را از بیگانگان دور می کند
[ترجمه ترگمان]gumbo در حال استفاده از نور فانوس روی سرش را به خود جذب می کند و آن ها را از غریبه ها دور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Why not a site dedicated to gumbo pudding pops?
[ترجمه گوگل]چرا سایتی که به پودینگ گامبو اختصاص داده نمی شود؟
[ترجمه ترگمان]چرا یه محل رو برای پودینگ غذا درست نکرده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بامیه (اسم)
gumbo, okra, sour gum

ابگوشت بامیه (اسم)
gumbo

نوعی خاک گلی (اسم)
gumbo

تخصصی

[عمران و معماری] رس بسیار چسبنده - رس پس چسبنده
[زمین شناسی] رس بسیار چسبنده- رس پس چسبنده
[نفت] خاک چسبنده

انگلیسی به انگلیسی

• stew made with okra and chicken and rice
gumbo is a type of soup that is thickened with a vegetable called okra; used in american english.

پیشنهاد کاربران

بپرس