gulp

/ˈɡəlp//ɡʌlp/

معنی: جرعه، بلع، لقمه بزرگ، قورت، صدای حاصله از عمل بلع، فرو بردن، قورت دادن
معانی دیگر: بلعیدن، فرو دادن (بردن)، هلپ هلپ خوردن، اوباشتن، بنگشیدن، لقمه، قلپ، بغض کردن، (برای جلوگیری از گریه یا بروز احساسات) آب دهان قورت دادن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: gulps, gulping, gulped
• : تعریف: to choke or gasp, between, or as if between, swallows.
مشابه: choke, gag, gasp, strangle

- She could only gulp when the professor asked her if she was ready to present her paper to the class.
[ترجمه ندا گوران] وقتی که استاد از او خواست در صورت آماده بودن مقاله ی خود را به کلاس ارائه نماید ، تنها توانست آب دهان خود را فرو دهد .
|
[ترجمه گوگل] وقتی استاد از او پرسید که آیا حاضر است مقاله خود را به کلاس ارائه دهد، فقط می‌توانست قورت بدهد
[ترجمه ترگمان] وقتی که استاد از او پرسید که می خواهد روزنامه اش را به کلاس هدیه کند، فقط توانست آب دهانش را قورت بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
(1) تعریف: to take large swallows of; consume rapidly (often fol. by down).
مترادف: devour, swallow, swig, swill, wolf
مشابه: belt, bolt, consume, guzzle, quaff

- He came in from mowing the lawn and gulped down half a container of milk.
[ترجمه گوگل] از چمن زنی وارد شد و نصف ظرف شیر را قورت داد
[ترجمه ترگمان] او از چمن زنی بیرون آمد و نیمی از ظرف شیر را نوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to suppress (an utterance) by or as if by swallowing.
مترادف: choke, strangle, suppress
مشابه: smother, stifle
اسم ( noun )
مشتقات: gulpingly (adv.), gulper (n.)
(1) تعریف: the act of gulping.
مترادف: swallow
مشابه: sip

(2) تعریف: a large mouthful or swallow.
مترادف: mouthful, swallow, swig, swill
مشابه: sip

- She drained the remaining coffee in her cup in one gulp.
[ترجمه گوگل] او باقی مانده قهوه را در فنجانش یک لقمه آب کرد
[ترجمه ترگمان] او قهوه اش را لاجرعه سرکشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. he ate the meat in one gulp
او گوشت را یک لقمه کرد.

2. She took a large gulp of wine from the bottle.
[ترجمه گوگل]از بطری جرعه‌ای شراب برداشت
[ترجمه ترگمان]جرعه ای شراب نوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I drank the staff off in one gulp.
[ترجمه گوگل]من کارکنان را در یک لقمه نوشید
[ترجمه ترگمان]جام را لاجرعه سرکشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The first gulp is the best.
[ترجمه گوگل]اولین جرعه بهترین است
[ترجمه ترگمان]اولین جرعه آب بهترین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In one gulp, he drained the glass.
[ترجمه گوگل]با یک لقمه، لیوان را آبکش کرد
[ترجمه ترگمان]در یک جرعه لیوان را خالی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She took too big a gulp of whisky and started to cough and splutter.
[ترجمه گوگل]او مقدار زیادی ویسکی نوشید و شروع به سرفه کردن و پراکندگی کرد
[ترجمه ترگمان]او جرعه بزرگی از ویسکی نوشید و شروع به سرفه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Sandra tried to gulp back her tears.
[ترجمه گوگل]ساندرا سعی کرد اشک هایش را ببلعد
[ترجمه ترگمان]ساندرا \"سعی کرد اشک هایش را فرو کند\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He took a gulp of coffee.
[ترجمه گوگل]او یک جرعه قهوه خورد
[ترجمه ترگمان]جرعه ای قهوه نوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He downed the coffee in one gulp.
[ترجمه گوگل]او قهوه را در یک لقمه نوشید
[ترجمه ترگمان]او قهوه اش را لاجرعه سر کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Charlie drank the whisky in one gulp.
[ترجمه گوگل]چارلی ویسکی را در یک لقمه نوشید
[ترجمه ترگمان]چارلی یک جرعه ویسکی را نوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He took a huge gulp of brandy.
[ترجمه گوگل]او مقدار زیادی براندی نوشید
[ترجمه ترگمان]جرعه ای براندی نوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Hannah drained her mug in one gulp.
[ترجمه گوگل]هانا لیوانش را با یک جرعه آب کشید
[ترجمه ترگمان]هانا لیوانش را لاجرعه سرکشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She told the kids not to gulp down their food.
[ترجمه گوگل]او به بچه ها گفت که غذای خود را قورت ندهند
[ترجمه ترگمان]به بچه ها گفته بود که آب بنوشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He finished off his drink with one large gulp.
[ترجمه گوگل]او نوشیدنی خود را با یک جرعه بزرگ تمام کرد
[ترجمه ترگمان]نوشیدنی خود را با یک جرعه بزرگ به پایان رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I took in a large gulp of air.
[ترجمه گوگل]یک قلپ بزرگ هوا خوردم
[ترجمه ترگمان]جرعه ای از هوا نوشیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جرعه (اسم)
shot, sip, swig, quaff, gulp, potion, godown, potation

بلع (اسم)
gulp, godown

لقمه بزرگ (اسم)
gulp, godown, stull

قورت (اسم)
gulp

صدای حاصله از عمل بلع (اسم)
gulp

فرو بردن (فعل)
stick, sink, pick, ram, immerse, plunge, swallow, dig in, stab, gulp, immerge, ingulf

قورت دادن (فعل)
engulf, feed, gobble, gulp, poop, ingest

تخصصی

[کامپیوتر] گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد جرعه در نظر گرفته می شوند.
[بهداشت] آب دهان قورت دادن

انگلیسی به انگلیسی

• act of gulping; large swallow, large mouthful
take a large mouthful, swallow a large amount, eat or drink rapidly; gasp, choke; suppress, hold back, choke back
if you gulp something, you drink or eat it very quickly by swallowing large quantities of it at a time. verb here but can also be used as a count noun. e.g. she took a gulp of whisky.
if you gulp, you swallow air, usually because you are nervous. verb here but can also be used as a count noun. e.g. i gave a little gulp.
if you gulp something down, you quickly drink or eat all of it by swallowing large quantities of it at a time.

پیشنهاد کاربران

A joke for you
What bird is a little bigger than a swallow ?
A gulp
یه پرنده بزرگتر از پرستو ( ایهام : قورت دادن )
بلعیدن
۱. بلعیدن. قورت دادن ۲. لاجرعه سر کشیدن ۳. اب دهان خود را قورت دادن ۴. نفس عمیق کشیدن ۵. {مجازی} پنهان کردن / ۱. قورت. بلع ۲. قلپ. جرعه ۳. لقمه ۴. نفس عمیق
مثال:
She could only gulp when the professor asked her if she was ready to present her paper to the class.
...
[مشاهده متن کامل]

وقتی پروفسور از او پرسید که آیا آماده است که مقاله اش را برای کلاس ارائه بدهد او فقط توانست آب دهانش را قورت بدهد.

در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�گولپgolep� به معنی جرعه جرعه نوشیدن، قلپ قلپ نوشیدن وخوردن و آرام آرام نوشیدن ست. این واژه وارد زباهای اروپایی ( انگلیسی، . . . ) شده وبه صورت�گالپgulp� به همان معنی
...
[مشاهده متن کامل]
به کار میرود. در زبان فارسی تبدیل به قلپ میشودیعنی تبدیل گاف به قاف که رایج است. کاربردواژه: همیشه آونه گولپ گولپ بوهور یعنی همیشه آب را قلپ قلپ وآرام آرم بنوش.

سخت نفس کشیدن؛ هوا یا نفس گرفتن ( در حال شنا کردن یا بدلیلِ اضطراب و نگرانی )
Example: 👇
1. He slumped back, gulping for air.
2. The herring came through the sound, surfacing and gulping.
تو کشیدن . بخصوص زمان جارو کردن . Gulp the dust
قورت دادن، چه غذا چه نوشیدنی
Gulp down با سرعت زیاد قورت دادن
شیوا جرعه میشه sip ینی نوشیدنی رو اروم خوردن ب اصطلاح ینی هورت کشیدن اماgulp یا gulp down میشه بلعیدن ینی قورت دادن خیلی سریع ب منظور خیلی تشنه بودن یا ی جورایی سر کشیدن. . . اطلاعات غلط ندید
ممنون از سایت آبادیس : ) واقعا غلط ک بگیم take a gulp of water ینی بلعیدن آب XD . . درستش sip هس
Gulp= sip جرعه
Take a gulp of coffe
Take a sip of water

قورت دادن اب دهان
قسمت - بخش

بپرس