1. The newspaper relies on the gullibility of its readers.
[ترجمه گوگل]روزنامه به زودباوری خوانندگان خود متکی است
[ترجمه ترگمان]این روزنامه به the خوانندگان آن تکیه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این روزنامه به the خوانندگان آن تکیه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Subtly satirical of western gullibility towards ancient rituals and superstitions, this is several cuts above standard culture-clash fare.
[ترجمه گوگل]این که به طرز ماهرانه ای از زودباوری غربی ها نسبت به آیین ها و خرافات باستانی طنزآمیز است، چندین برش بالاتر از نرخ استاندارد درگیری فرهنگی است
[ترجمه ترگمان]Subtly طعنه آمیز gullibility غربی نسبت به آداب و رسوم باستانی و خرافات، این موضوع چندین کاهش بالای کرایه فرهنگی استاندارد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Subtly طعنه آمیز gullibility غربی نسبت به آداب و رسوم باستانی و خرافات، این موضوع چندین کاهش بالای کرایه فرهنگی استاندارد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. We marvel at its stupidity, its gullibility.
[ترجمه گوگل]ما از حماقت و زودباوری آن شگفت زده می شویم
[ترجمه ترگمان]ما از حماقت و ساده لوحی آن لذت می بریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما از حماقت و ساده لوحی آن لذت می بریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Gullibility is another name for misplacing the burden of proof.
[ترجمه گوگل]زودباوری نام دیگری برای قرار دادن بار اثبات نادرست است
[ترجمه ترگمان]gullibility نام دیگری برای misplacing بار اثبات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]gullibility نام دیگری برای misplacing بار اثبات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. A neat illustration of the fact that gullibility seems to be a disease of other people was provided by Martin Gardner, a great American debunker of pseudoscience, who died this year.
[ترجمه گوگل]تصویری دقیق از این واقعیت که به نظر می رسد زودباوری بیماری افراد دیگر است، توسط مارتین گاردنر، یک دروغگوی بزرگ آمریکایی در علم شبه، که امسال درگذشت، ارائه شد
[ترجمه ترگمان]تصویر جالبی از این واقعیت است که به نظر می رسد gullibility یک بیماری از افراد دیگر است که توسط مارتین گاردنر، a آمریکایی بزرگ of که امسال مرد، فراهم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تصویر جالبی از این واقعیت است که به نظر می رسد gullibility یک بیماری از افراد دیگر است که توسط مارتین گاردنر، a آمریکایی بزرگ of که امسال مرد، فراهم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. This is a symbol of my gullibility.
[ترجمه گوگل]این نماد زودباوری من است
[ترجمه ترگمان] این یه نماد از gullibility منه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این یه نماد از gullibility منه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Open-mindedness can often be treated as gullibility and therefore used as a tool to manipulate people's beliefs.
[ترجمه گوگل]ذهن باز اغلب می تواند به عنوان ساده لوح تلقی شود و بنابراین به عنوان ابزاری برای دستکاری باورهای مردم استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]باز ذهن باز می تواند به عنوان gullibility رفتار شود و به همین دلیل به عنوان ابزاری برای دستکاری باورهای مردم استفاده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]باز ذهن باز می تواند به عنوان gullibility رفتار شود و به همین دلیل به عنوان ابزاری برای دستکاری باورهای مردم استفاده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Carol: Now I see where Ben gets his gullibility.
[ترجمه گوگل]کارول: حالا می بینم که بن زودباور از کجا می آید
[ترجمه ترگمان]حالا می فهمم \"بن\" gullibility رو کجا می بره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حالا می فهمم \"بن\" gullibility رو کجا می بره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. They're also sheepish about their own gullibility.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین در مورد زودباوری خود گوسفند هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها هم از رفتار خود شرمنده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها هم از رفتار خود شرمنده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Open-mindedness can often be treated as gullibility and therefore used as a tool to manipulate people's beliefs. Daschmann has stated a reason for this gullibility .
[ترجمه گوگل]ذهن باز اغلب می تواند به عنوان ساده لوح تلقی شود و بنابراین به عنوان ابزاری برای دستکاری باورهای مردم استفاده می شود داشمن دلیلی برای این زودباوری بیان کرده است
[ترجمه ترگمان]باز ذهن باز می تواند به عنوان gullibility رفتار شود و به همین دلیل به عنوان ابزاری برای دستکاری باورهای مردم استفاده شود Daschmann دلیل این gullibility را ذکر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]باز ذهن باز می تواند به عنوان gullibility رفتار شود و به همین دلیل به عنوان ابزاری برای دستکاری باورهای مردم استفاده شود Daschmann دلیل این gullibility را ذکر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Gullibility : Measure of speed of paper adhesive bonding and its strength.
[ترجمه گوگل]ساده لوحی: اندازه گیری سرعت چسبندگی کاغذ و استحکام آن
[ترجمه ترگمان]gullibility: اندازه گیری سرعت اتصال چسب کاغذی و استحکام آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]gullibility: اندازه گیری سرعت اتصال چسب کاغذی و استحکام آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Janice: You seem to have a large gullibility line.
[ترجمه گوگل]جانیس: به نظر می رسد که شما خط زودباوری زیادی دارید
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسه تو یه راه گول خوری بزرگ داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسه تو یه راه گول خوری بزرگ داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Open - mindedness can often be treated as gullibility and therefore as a tool to manipulate people's beliefs.
[ترجمه گوگل]ذهن باز اغلب می تواند به عنوان ساده لوح و در نتیجه ابزاری برای دستکاری باورهای مردم تلقی شود
[ترجمه ترگمان]باز ذهن باز می تواند به عنوان gullibility و به عنوان ابزاری برای دستکاری کردن عقاید مردم تلقی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]باز ذهن باز می تواند به عنوان gullibility و به عنوان ابزاری برای دستکاری کردن عقاید مردم تلقی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Second, never underestimate the gullibility of the media.
[ترجمه گوگل]دوم، هرگز ساده لوح بودن رسانه ها را دست کم نگیرید
[ترجمه ترگمان]دوم، هرگز the رسانه را دست کم نگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دوم، هرگز the رسانه را دست کم نگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید