gullibility

/ˌɡələˈbɪləti//ˌɡʌləˈbɪlɪti/

معنی: ساده لوحی، زود باوری، گول خوری، فریب خوری
معانی دیگر: ساده لوحی، گول خوری، فریب خوری، زود باوری

جمله های نمونه

1. The newspaper relies on the gullibility of its readers.
[ترجمه گوگل]روزنامه به زودباوری خوانندگان خود متکی است
[ترجمه ترگمان]این روزنامه به the خوانندگان آن تکیه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Subtly satirical of western gullibility towards ancient rituals and superstitions, this is several cuts above standard culture-clash fare.
[ترجمه گوگل]این که به طرز ماهرانه ای از زودباوری غربی ها نسبت به آیین ها و خرافات باستانی طنزآمیز است، چندین برش بالاتر از نرخ استاندارد درگیری فرهنگی است
[ترجمه ترگمان]Subtly طعنه آمیز gullibility غربی نسبت به آداب و رسوم باستانی و خرافات، این موضوع چندین کاهش بالای کرایه فرهنگی استاندارد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We marvel at its stupidity, its gullibility.
[ترجمه گوگل]ما از حماقت و زودباوری آن شگفت زده می شویم
[ترجمه ترگمان]ما از حماقت و ساده لوحی آن لذت می بریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Gullibility is another name for misplacing the burden of proof.
[ترجمه گوگل]زودباوری نام دیگری برای قرار دادن بار اثبات نادرست است
[ترجمه ترگمان]gullibility نام دیگری برای misplacing بار اثبات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A neat illustration of the fact that gullibility seems to be a disease of other people was provided by Martin Gardner, a great American debunker of pseudoscience, who died this year.
[ترجمه گوگل]تصویری دقیق از این واقعیت که به نظر می رسد زودباوری بیماری افراد دیگر است، توسط مارتین گاردنر، یک دروغگوی بزرگ آمریکایی در علم شبه، که امسال درگذشت، ارائه شد
[ترجمه ترگمان]تصویر جالبی از این واقعیت است که به نظر می رسد gullibility یک بیماری از افراد دیگر است که توسط مارتین گاردنر، a آمریکایی بزرگ of که امسال مرد، فراهم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This is a symbol of my gullibility.
[ترجمه گوگل]این نماد زودباوری من است
[ترجمه ترگمان] این یه نماد از gullibility منه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Open-mindedness can often be treated as gullibility and therefore used as a tool to manipulate people's beliefs.
[ترجمه گوگل]ذهن باز اغلب می تواند به عنوان ساده لوح تلقی شود و بنابراین به عنوان ابزاری برای دستکاری باورهای مردم استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]باز ذهن باز می تواند به عنوان gullibility رفتار شود و به همین دلیل به عنوان ابزاری برای دستکاری باورهای مردم استفاده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Carol: Now I see where Ben gets his gullibility.
[ترجمه گوگل]کارول: حالا می بینم که بن زودباور از کجا می آید
[ترجمه ترگمان]حالا می فهمم \"بن\" gullibility رو کجا می بره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They're also sheepish about their own gullibility.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین در مورد زودباوری خود گوسفند هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها هم از رفتار خود شرمنده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Open-mindedness can often be treated as gullibility and therefore used as a tool to manipulate people's beliefs. Daschmann has stated a reason for this gullibility .
[ترجمه گوگل]ذهن باز اغلب می تواند به عنوان ساده لوح تلقی شود و بنابراین به عنوان ابزاری برای دستکاری باورهای مردم استفاده می شود داشمن دلیلی برای این زودباوری بیان کرده است
[ترجمه ترگمان]باز ذهن باز می تواند به عنوان gullibility رفتار شود و به همین دلیل به عنوان ابزاری برای دستکاری باورهای مردم استفاده شود Daschmann دلیل این gullibility را ذکر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Gullibility : Measure of speed of paper adhesive bonding and its strength.
[ترجمه گوگل]ساده لوحی: اندازه گیری سرعت چسبندگی کاغذ و استحکام آن
[ترجمه ترگمان]gullibility: اندازه گیری سرعت اتصال چسب کاغذی و استحکام آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Janice: You seem to have a large gullibility line.
[ترجمه گوگل]جانیس: به نظر می رسد که شما خط زودباوری زیادی دارید
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسه تو یه راه گول خوری بزرگ داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Open - mindedness can often be treated as gullibility and therefore as a tool to manipulate people's beliefs.
[ترجمه گوگل]ذهن باز اغلب می تواند به عنوان ساده لوح و در نتیجه ابزاری برای دستکاری باورهای مردم تلقی شود
[ترجمه ترگمان]باز ذهن باز می تواند به عنوان gullibility و به عنوان ابزاری برای دستکاری کردن عقاید مردم تلقی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Second, never underestimate the gullibility of the media.
[ترجمه گوگل]دوم، هرگز ساده لوح بودن رسانه ها را دست کم نگیرید
[ترجمه ترگمان]دوم، هرگز the رسانه را دست کم نگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ساده لوحی (اسم)
simplicity, naivety, credulity, gullibility, simple-heartedness

زود باوری (اسم)
credulity, gullibility

گول خوری (اسم)
gullibility

فریب خوری (اسم)
gullibility

انگلیسی به انگلیسی

• credulity, naivete, quality of being easily deceived

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : gullibility
✅️ صفت ( adjective ) : gullible
✅️ قید ( adverb ) : _
دهان بینی به معنی واکنش نشان دادن به حرف دیگران بدون تحقیق و تفحص درست و منطقی در صحت وسقم حرفی که شنیده می شود، است. به کسی دهان بین گویند که خوش باور است و به گفتار مردم ترتیب اثر می دهد. دهان بین بودن یکی از شاخص های داشتن شخصیتی ضعیف و حتی مریض است. خصوصیت دهان بینی نشانگر این ست که فرد مبتلا شخصیت پرورش یافته ای ندارد که بتواند مسائل و موضوعات را به تنهایی سبک و سنگین کرده و به تصمیمی درست و مستقل از نتیجه گیری ها و اهداف دیگران برسد. ازنظر �قدرت ادراکی� چنین افرادی در همان سنین کودکی شان باقی مانده و تنها قدرت �هوش� این افراد است که راهنمای احساسات آن ها شده است. افراد دهان بین، افرادی واکنشی و احساساتی هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

تلفیق خصائص احساساتی بودن، درکی کودکانه از تعاملات بین فردی داشتن، و دهان بین بودن دقیقاً از خصوصیات مبتلایان به بیماری شخصیتی پارانویائی نیز می تواند باشد. اگرچه دیگر بیماران شخصیتی نیز همچون هیستری، اضطرابی ها، وابسته ها، و شخصیت مرزی ها، می توانند بشدت دهان بین شوند.
ریشه های به وجود آمدن دهان بینی در شخصیت فرد
فرد دهان بین برای خود نظام باور آزادانه ندارد و جهان بینی و ایدئولوژی ( بایدها و نبایدهای ) او بر پایهٔ تفکر و اندیشه صحیح شکل نگرفته است بااین همه دهان بینی امری است نسبی یعنی این طور نیست که کسی در همه راستاها و زمینه ها دهان بین باشد و کم وبیش بیشتر آدم ها در برخی از ابعاد زندگی شاید گرفتار این صفت بشوند برای نمونه کسی در بعد سیاسی زودباور و خوش باور باشد و. . . ولی برخی مردم بسیار خوش باورند و زودتر از دیگران در مسائل گوناگون زندگی تحت تأثیر سخنان دیگران قرار می گیرند این صفت بیشتر از هر فرد دیگری به خود مردم دهان بین زیان می رساند و گاهی نیز کسانیکه با آنان ارتباط خانوادگی یا کاری و. . . دارند از ساده اندیشی و خوش باوری آن ها متحمل آسیب و گزندهای جورواجور می شوند. سؤالی که مطرح است این ست که چه خصوصیتی به خودی خود باعث دهان بینی می شود. برای توضیح این موضوع، مبتلایان به بیماری پارانویایی انتخاب می شوند چراکه این گروه ساده ترین مثال در بررسی دلایل به وجود آمدن خصوصیت دهان بینی محسوب می شوند. افراد پارانویید در کنار بسیاری از خصوصیات خود دچار عارضه ای به نام قهرمان بودن نیز هستند.
این افراد، قداره بندهای خانواده هایشان، بزن بهادرهای مادرِ ضعیف و خواهر برادرهای رهاشدهٔ خود، رهبران اقتصادی شرکت و رهبر اجتماعی خانه، مدرسه و محل کار و درمجموع قهرمانان همه کس و همه جایی که پیشرو و پیش مرگ نیاز دارند، می باشند. پارانوییدها همواره آماده اند که کمر عدالت خواهی و ظلم ستیزی بسته و به کمکِ دادخواهیِ کسی که حتی ممکن است هیچ شناختی از او نداشته باشند بشتابند. پارانوییدها همواره خود را پلیس های جامعه، حامیان مظلومان، و پدران و مادران تنها و بی کس وکاران دیده اند.
همین حسِ �قهرمان بودن�، اگر در کنار ناتوانیِ فرد از تحلیل مسائل بین فردیِ انسان ها، یا در کنارِ داشتنِ شخصیتی تأییدی به جای شخصیتی مستقل در فرد قرار گیرد، آن ها را همواره آماده عکس العمل و دادخواهی و ظلم ستیزی می سازد، اما این آمادگیِ سریع و قاطع مستلزم داشتن اطلاعاتی موثق و درست است و برای پارانویید هیچ کس موثق تر از مادر و خواهر یا بعدها به عنوان جایگزین آنها، همسر و فرزند نیست.
پارانویید با بدبینی و ظنی که بدان دچار است و با نیاز به کنترلی که باید دائماً، بر روی دیگران داشته باشد در جهنمی از شک ها و تردیدهایی زندگی می کند که بیشترین آن ها در عمل متوجه نزدیک ترین افراد به آن ها می شود. پس برای مثال برادر و خواهری که در کنارشان قرار دارند همواره بیشترین مایه عذاب، ناراحتی، ناکامی، و تأسف آن ها می باشند.
پارانویید در عمل به خاله زنک های واقعی برای جذب و جمع کردن اطلاعات بسیار نیازمند است، پارانویید برای دادخواهی و ظلم ستیزی به افرادی نیازمند است که تحملی کم، و دلی کوچک و حقیر داشته باشند و با کوچک ترین ناملایماتی بیشترینِ گریه و فغان را بتوانند سر دهند و او که قهرمانشان است را بطلبند.
پارانویید به دلیل عدم رشد ادراکی و درک کودکانهٔ خود، و ناتوانی اش در حل مسائل بزرگ واصلی زندگی، قهرمان افراد حقیر می شود.
پارانویید آنهایی را عزیز می دارد که با خودشیرینی و مظلوم نمایی چون ماری خوش خط وخال تیشه برریشهٔ دیگری بزنند و با غیبت و دروغ گویی، اطلاعاتی ازنظر فردِ دهان بین شگرف و عمیق به قسمت پارانویید وی تقدیم می کنند. این دست افراد درواقع، محیط پشتیبان پارانویید را به خوبی فراهم می سازند، و گاهی همچون خود او مریض، حقیر و کودک صفت می شوند.
پارانویید برای این افراد قهرمان است و آنچه که او از دیگران دریغش می کند را هرچه بیشتر به پای این دست افراد می ریزد، و در تمجید و تأیید آن ها خود را به درجه خدایی و معصومیت می یابد. برای پارانویید دنیای زیبا در کنار این کسانی است که در بیشترین حدِ غیبت و زیرآب زدن و توطئه و عیب جویی حرکت می کنند و عظمت این حامی خود را ستایش و شکر کنند. برای پارانویید قهرمان بودن در کنار این موجودات بسیار لذت بخش است. در نتیجه اطلاعاتی که شخص دهان بین از این نزدیکان ستایشگر خود دریافت می کند برایش در غالب درست ترین اطلاعات و موثق ترین آنهاست و او ناخودآگاه و فی الفور بدون بررسی عادلانه و درست، با بیشترین نیرویی که در توان دارد نسبت به واکنش به اطلاعات رسیده اقدام می کند.
دهان بینی برای پارانویید در واقع ابزاری است که معلولیت شخصیتی او را در تحلیل و پردازش اطلاعات را به خوبی پوشش داده و درعین حال قهرمان ماندن او را همچنان تضمین و ارضاء می کند. البته افراد پارانویید به دلیل توان اقتصادی و مالی ای که عمدتاً دارا هستند تظاهر به داشتن صلاحیتِ حمایتی و درکی می کنند. کوشا بودن و ساعی بودن آنها، و بذل و بخشش سخاوتمندانه ای که دارند دیدن معلولیت های شخصیتی آن ها را، در چشمان افراد متفرقهٔ سالم را، بسیار دشوار می سازد. اما در واقع پارانویید فردی ناتوان ازنظر احساسی و معلول در پردازش و عکس العمل درست است. او به عملِ دهان بینی، نیازمند است تا بتواند قهرمان باقی بماند چون، به غیراز قهرمانی، �نقش اجتماعی� دیگری برایش قائل نشده اند.
درمان و شیوه برخورد
برای اینکه کسی را از این حالت بیرون کنیم باید شناخت و واقع بینی او در همان زمینه ای که خوش باور است تقویت گردد و او را با تجارب آن امر آشنا کرد برخی از راه های تقویت واقع بینی ازاین قرار است:
۱. می توان برای او از آسیب هایی که مردم از روی این صفت درزمینه های گوناگون دیده اند بیان داشت.
۲. می توان او را باکسانی که از سمت خوش باوری گزند دیده اند روبرو کرد تا به طور ملموس آن ها را ببیند و از آنان پند بگیرد.
۳. باید راه های تقویت اعتمادبه نفس را به آن ها آموخت تا اسیر در گفته ای نشوند.
Failure of social intelligence
Gullibility is a failure of social intelligence in which a person is easily tricked or manipulated into an ill - advised course of action. It is closely related to credulity, which is the tendency to believe unlikely propositions that are unsupported by evidence.

بپرس