معنی: الت دست، خوکچه هندیمعانی دیگر: انسان یا چیزی که در تجربه یا آزمایش علمی فدا می شود، (مجازی) موش آزمایشگاهی، (جانور شناسی) خوکچه ی هندی (از جنس cavia - گوش های کوتاه دارد و در تجربیات علمی مورد استفاده قرار می گیرد)، انسان یا حیوانی که روی ان ازمایش بعمل میاید، الت دست خوک هندی، موش خرگوش، کسیکه حقوق خودرابلیره دریافت میکند
• (1)تعریف: a small, tailless rodent, often domesticated as a pet or used in scientific experiments.
• (2)تعریف: one subjected to a new or experimental procedure in order to test its validity or effectiveness.
جمله های نمونه
1. In the case of the guinea pig, the number of offspring varies between two and five.
[ترجمه گوگل]در مورد خوکچه هندی، تعداد فرزندان بین دو تا پنج متغیر است [ترجمه ترگمان]در مورد خوک هندی، تعداد زادوولد بین دو و پنج متغیر است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Twenty students volunteered to act as guinea pigs.
[ترجمه گوگل]بیست دانش آموز داوطلب شدند تا به عنوان خوکچه هندی عمل کنند [ترجمه ترگمان]بیست نفر از دانش آموزان داوطلب شدند که مثل خوکچه هندی عمل کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Nearly 500,000 pupils are to be guinea pigs in a trial run of the new 14-plus exams.
[ترجمه گوگل]نزدیک به 500000 دانش آموز در آزمون آزمایشی 14 پلاس جدید خوکچه هندی خواهند بود [ترجمه ترگمان]نزدیک به ۵۰۰،۰۰۰ نفر از دانش آموزان در یک دوره محاکمه ۱۴ ساله جدید، خوکچه هندی می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. They're asking for students to be guinea pigs in their research into the common cold.
[ترجمه Shey] آن ها از دانش آموزان درخواست کردند که در تحقیقات خود در زمینه سرماخوردگی، نمونه ی آزمایش ( مثل خوکچه هندی که نمونه ی آزمایش میشه ) شوند
|
[ترجمه گوگل]آنها از دانش آموزان می خواهند که در تحقیقات خود در مورد سرماخوردگی، خوکچه هندی باشند [ترجمه ترگمان]آن ها از دانش آموزان درخواست کردند که در تحقیقات خود در زمینه سرماخوردگی، خوکچه هندی شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Dealers used their clients as guinea pigs for their untried techniques.
[ترجمه گوگل]فروشندگان از مشتریان خود به عنوان خوکچه هندی برای تکنیک های آزمایش نشده خود استفاده می کردند [ترجمه ترگمان]فروشندگان از مشتریان خود بعنوان خوکچه هندی برای تکنیک های untried استفاده کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Students in fifty schools are to act as guinea pigs for these new teaching methods.
[ترجمه گوگل]دانش آموزان در پنجاه مدرسه باید به عنوان خوکچه هندی برای این روش های آموزشی جدید عمل کنند [ترجمه ترگمان]دانش آموزان در پنجاه مدرسه به عنوان خوکچه هندی برای این روش های نوین تدریس عمل می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He was used as a guinea pig for the new drug.
[ترجمه گوگل]او به عنوان خوکچه هندی برای داروی جدید مورد استفاده قرار گرفت [ترجمه ترگمان]به عنوان خوکچه هندی برای داروی جدید استفاده شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. My guests are guinea pigs for all the new dishes I try out.
[ترجمه گوگل]مهمانان من برای تمام غذاهای جدیدی که امتحان می کنم خوکچه هندی هستند [ترجمه ترگمان]مهمانان من خوکچه هندی هستند برای تمام غذاهای جدید که من سعی می کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. You want to be a guinea pig man?
[ترجمه گوگل]شما می خواهید یک خوکچه هندی باشید؟ [ترجمه ترگمان]میخوای یه خوکچه هندی بشی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Methods:Histamine and acetylcholine were used to induce the guinea pig model of asthma. The animals inhaled scoparone for therapy.
[ترجمه گوگل]روشها: از هیستامین و استیل کولین برای القای مدل آسم خوکچه هندی استفاده شد حیوانات برای درمان، اسکوپارون را استنشاق کردند [ترجمه ترگمان]روش ها: Histamine و استیل کولین برای ایجاد مدل pig هندی مورد استفاده قرار گرفتند حیوانات scoparone را برای درمان تنفس کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Objective : To induce the EAE model on Guinea pig wi th Myelin Basic Protein ( MBP ).
[ترجمه گوگل]هدف: القای مدل EAE در خوکچه هندی با پروتئین پایه میلین (MBP) [ترجمه ترگمان]هدف: ایجاد مدل EAE بر روی خوک گینه با استفاده از پروتئین پایه (MBP) [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. When turned on, the guinea pig robot teetered edge of chaos.
[ترجمه گوگل]وقتی ربات خوکچه هندی روشن شد، از لبه هرج و مرج فرو رفت [ترجمه ترگمان]وقتی روشن شد، خوکچه هندی، پر از هرج و مرج و هرج و مرج شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Clinical Anesthesia Causes Permanent Damage to the Fetal guinea pig brain.
[ترجمه گوگل]بیهوشی بالینی باعث آسیب دائمی به مغز خوکچه هندی جنین می شود [ترجمه ترگمان]Anesthesia بالینی باعث آسیب دائمی به مغز خوک Fetal می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. They have several pets - a dog, two rabbits and a guinea pig.
[ترجمه گوگل]آنها چندین حیوان خانگی دارند - یک سگ، دو خرگوش و یک خوکچه هندی [ترجمه ترگمان]آن ها چندین حیوان خانگی دارند: یک سگ، دو خرگوش و یک خوک هندی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. We feed most of our vegetable parings to the guinea pigs.
[ترجمه گوگل]ما بیشتر سبزیجات خود را به خوکچه هندی می خوریم [ترجمه ترگمان]ما بیشتر سبزیجات خودمون رو به خوکچه هندی غذا میدیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
الت دست (اسم)
tool, automaton, guinea pig, stooge, cat's-paw
خوکچه هندی (اسم)
guinea pig
انگلیسی به انگلیسی
• type of small rodent; subject of an experiment a guinea pig is a small furry animal without a tail which is often kept as a pet. a guinea pig is also a person that is used in an experiment; an informal use.
پیشنهاد کاربران
مثال؛ For example, in a medical trial, participants might be referred to as guinea pigs. In a discussion about new technology, a person might say, “I don’t want to be a guinea pig for untested devices. ” ... [مشاهده متن کامل]
A person discussing the risks of a new business venture might caution, “Don’t be a guinea pig, let someone else take the risk. ”
۱. خوکچه هندی ۲. {مجازی} موش آزمایشگاهی // آلت دست مثال: If you were sick, would you agree to be a guinea pig for a new kind of treatment? اگر بیمار بودی، موافقت می کردی که برای یک نوع درمان جدید موش آزمایشگاهی بشوی؟
guinea pig ( n ) ( ɡɪni pɪɡ ) =a small animal with short ears and no tail, often kept as a pet
خوکچه هندی
💎Guinea Pig💎 Meaning: A test subject, a person who is used as a test to see if something will work Example: I’m going to be the guinea pig for the new payroll system at work. I hope my check comes through all right! ... [مشاهده متن کامل]
*کاربرد استعاری برای خوکچه آزمایشگاهی یا نمونه آزمایشگاهی هستش که معمولاً برای افراد مورد سوء استفاده قرار گرفته شده، بکار برده میشه* *آلت دست* ❇️PROVERB ❇️SAYING ❇️IDIOM
موش آزمایشگاهی ، کسی که ایده های جدید و روش ها و شیوه های درمانی روشون آزمایش میشه
To be a guinea pig - idiom : آلت دست دیگران واقع شدن تبدیل به موش آزمایشگاهی دیگران شدن
موش ازمایشگاهی
نمونه آزمایشگاهی مثل: people can volunteer to be guinea pigs in clinical trials