guileless

/ˈɡaɪlləs//ˈɡaɪlləs/

معنی: بی تزویر
معانی دیگر: بی ریا، راد، رک و راست، صادق، یکرنگ

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: guilelessly (adv.), guilelessness (n.)
• : تعریف: without guile; sincere.
مترادف: artless, candid, genuine, honest, ingenuous, open, plain, simple-hearted, sincere
متضاد: deceitful, guileful, insincere, scheming, wily
مشابه: childlike, direct, frank, green, innocent, simpleminded, square, straight, trustful, trusting, unsophisticated, upright

- His offer of help appeared guileless, but she hesitated nonetheless.
[ترجمه گوگل] پیشنهاد کمک او بی‌معنا به نظر می‌رسید، اما او با این وجود تردید داشت
[ترجمه ترگمان] پیشنهاد کمک به کمک، معصوم جلوه می کرد، اما با این وجود مردد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Her guileless expression made him trust her.
[ترجمه گوگل] قیافه ی بی فریب او باعث شد که به او اعتماد کند
[ترجمه ترگمان] قیافه معصوم او باعث شد که او به او اعتماد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Daphne was so guileless that Claire had no option but to believe her.
[ترجمه گوگل]دافنه آنقدر بی فریب بود که کلر چاره ای جز باور کردنش نداشت
[ترجمه ترگمان]دفنی \"خیلی معصوم بود که\" کلر \"چاره ای جز این نداشت که حرفش رو باور کنه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She had the guileless innocence of a child.
[ترجمه گوگل]او بی گناهی بی گناه یک کودک را داشت
[ترجمه ترگمان]او معصومیت معصوم کودکی را داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She gave him a guileless look, but he knew he couldn't really trust her.
[ترجمه گوگل]نگاهی بی فریب به او انداخت، اما او می دانست که واقعا نمی تواند به او اعتماد کند
[ترجمه ترگمان]نگاه guileless به او انداخت، اما می دانست که نمی تواند به او اعتماد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She regarded him with wide, guileless blue eyes.
[ترجمه گوگل]او را با چشمان آبی گشاد و بی فریب در نظر گرفت
[ترجمه ترگمان]او را با چشمان گشاد و معصوم و معصوم برانداز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She was totally guileless, honest, with a mordant sense of humour and sardonic wit.
[ترجمه گوگل]او کاملاً بی فریب، صادق، با حس شوخ طبعی و شوخ طبعی بود
[ترجمه ترگمان]او کاملا صادق و صادق و با عقل سلیم و بذله گویی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His thoughts were in turmoil and his open guileless face reflected the chaos in his mind.
[ترجمه گوگل]افکارش آشفته بود و چهره باز و بی فریبش آشفتگی را در ذهنش منعکس می کرد
[ترجمه ترگمان]افکارش آشفته بود و چهره گشاده و guileless در ذهنش جرقه آشفتگی را منعکس می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I was guileless and awkward in sports.
[ترجمه گوگل]من در ورزش بی حیله و بی دست و پا بودم
[ترجمه ترگمان]من در ورزش guileless و بی دست و پا بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. If Cynthia Coppersmith were nothing else, she was guileless.
[ترجمه گوگل]اگر سینتیا مسمیت هیچ چیز دیگری نبود، بی‌خیال بود
[ترجمه ترگمان]اگه سینتیا coppersmith چیز دیگه ای نبود، اون معصوم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was still smiling, a charming, guileless smile that made him appear even more handsome than he already was.
[ترجمه گوگل]او همچنان لبخند می زد، لبخندی جذاب و بی فریب که او را حتی خوش تیپ تر از آنچه که بود نشان می داد
[ترجمه ترگمان]او هنوز لبخند می زد، لبخندی ملیح و بی ریا که باعث می شد حتی زیباتر از قبل به نظر برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Distressing, precisely because it was so genuine, so guileless.
[ترجمه گوگل]ناراحت کننده، دقیقاً به این دلیل که بسیار اصیل و بی فریب بود
[ترجمه ترگمان]دقیقا به خاطر این بود که خیلی واقعی و بی ریا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He is naive, simple and guileless; he cannot be guilty of fraud.
[ترجمه گوگل]او ساده لوح، ساده و بی فریب است او نمی تواند مقصر تقلب باشد
[ترجمه ترگمان]ساده است، ساده و معصوم است، او نمی تواند به کلاه برداری متهم باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Dear and guileless infancy of art and of stage machinery!
[ترجمه گوگل]کودکی عزیز و بی فریب هنر و ماشین صحنه!
[ترجمه ترگمان]کودکی معصوم و معصوم و معصوم و معصوم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Dogs being guileless signed and delivered.
[ترجمه گوگل]سگ های بی گناه امضا و تحویل داده می شوند
[ترجمه ترگمان]سگ ها guileless را به امضا می رسانند و تحویل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Even Stalin, no guileless, believed in and, to his later regret, protected Mao.
[ترجمه گوگل]حتی استالین هم که بی فریب نبود، به مائو اعتقاد داشت و با تأسف بعدی از او محافظت کرد
[ترجمه ترگمان]حتی استالین، هیچ guileless و guileless را باور نکرد و بعدها پشیمان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The style of natural guileless, show a long time ago agrestic breath.
[ترجمه گوگل]سبک طبیعی بی مزاح، نشان می دهد مدت ها پیش نفس agrestic
[ترجمه ترگمان]شیوه of طبیعی، مدت مدیدی است که تنفس بدبو را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی تزویر (صفت)
simple, artless, guileless, candid, single-minded

انگلیسی به انگلیسی

• naive, unsophisticated; sincere, honest

پیشنهاد کاربران

۱. بی ریا. صادق. یک رنگ ۲. معصومانه. صادقانه
مثال:
She had a guileless personality.
او شخصیتی صادق و بی ریا داشت.

بپرس