guerrilla

/ɡəˈrɪlə//ɡəˈrɪlə/

معنی: پارتیزان، جنگجوی غیر نظامی
معانی دیگر: چریکی (guerilla هم می نویسند)، جنگ چریکی، جنگ پارتیزانی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one of an unofficial or loosely organized group of soldiers who stage unconventional or surprise attacks against an enemy.
مشابه: irregular, partisan

- The guerrillas were camped out in the forest, preparing for their next attack on government leaders.
[ترجمه گوگل] چریک ها در جنگل اردو زده بودند و برای حمله بعدی خود به رهبران دولت آماده می شدند
[ترجمه ترگمان] guerrillas در جنگل اردو زده بودند و برای حمله بعدی به رهبران دولت آماده می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. guerrilla warfare
جنگ پارتیزانی

2. his guerrilla forces harassed the occupiers night and day
نیروهای چریکی اوشب و روز اشغالگران را مورد حملات ایذایی قرار می دادند.

3. Planes bombed the guerrilla positions yesterday in an attempt to flush out snipers from underground tunnels.
[ترجمه گوگل]دیروز هواپیماها در تلاش برای بیرون راندن تک تیراندازها از تونل های زیرزمینی، مواضع چریک ها را بمباران کردند
[ترجمه ترگمان]دیروز هواپیماها مواضع چریکی را در تلاش برای بیرون راندن snipers از تونل های زیرزمینی بمباران کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Lawrence expounded on the military aspects of guerrilla warfare.
[ترجمه گوگل]لارنس در مورد جنبه های نظامی جنگ چریکی توضیح داد
[ترجمه ترگمان]لاورنس در مورد جنبه های نظامی جنگ چریکی توضیح داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mobility is very important in guerrilla warfare.
[ترجمه گوگل]تحرک در جنگ چریکی بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]تحرک در جنگ چریکی بسیار مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The rival guerrilla groups had agreed to stop fighting and settle their differences peaceably.
[ترجمه گوگل]گروه های چریکی رقیب توافق کرده بودند که جنگ را متوقف کنند و اختلافات خود را به طور مسالمت آمیز حل کنند
[ترجمه ترگمان]گروه های پارتیزانی رقیب توافق کردند که جنگ را متوقف کرده و اختلافات خود را با صلح حل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Ten years of guerrilla resistance followed the occupation.
[ترجمه گوگل]ده سال مقاومت چریکی پس از اشغال
[ترجمه ترگمان]ده سال مقاومت چریکی بعد از اشغال انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The rebels have waged a guerrilla war since 199
[ترجمه گوگل]شورشیان از سال 199 جنگ چریکی به راه انداخته اند
[ترجمه ترگمان]شورشیان از سال ۱۹۹ به بعد یک جنگ چریکی به راه انداخته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They put up an effective defence against the guerrilla forces.
[ترجمه گوگل]آنها دفاع مؤثری در برابر نیروهای چریکی انجام دادند
[ترجمه ترگمان]آن ها یک دفاع موثر علیه نیروهای چریکی انجام دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Their aim was to block guerrilla supply lines.
[ترجمه گوگل]هدف آنها مسدود کردن خطوط تدارکات چریکها بود
[ترجمه ترگمان]هدف آن ها مسدود کردن خطوط تامین چریکی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The guerrilla forces leaned on the river.
[ترجمه گوگل]نیروهای چریکی به رودخانه تکیه داده بودند
[ترجمه ترگمان]قشون روس به سوی رودخانه خم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. American troops found themselves fighting a guerrilla war.
[ترجمه گوگل]نیروهای آمریکایی خود را در حال مبارزه با یک جنگ چریکی یافتند
[ترجمه ترگمان]سربازان آمریکایی خود را در جنگ چریکی یافتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Delegates also discussed transforming them from a guerrilla force into a regular army.
[ترجمه گوگل]نمایندگان همچنین در مورد تبدیل آنها از یک نیروی چریکی به یک ارتش عادی بحث کردند
[ترجمه ترگمان]هیات ها همچنین درباره تبدیل آن ها از یک نیروی چریکی به یک ارتش منظم بحث و تبادل نظر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Guerrilla groups have accepted the government's offer of amnesty and have begun demobilizing.
[ترجمه گوگل]گروه‌های چریکی پیشنهاد عفو دولت را پذیرفته‌اند و شروع به خلع سلاح کرده‌اند
[ترجمه ترگمان]گروه های پارتیزانی پیشنهاد عفو دولت را پذیرفته و demobilizing را آغاز کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It could be a prime target for guerrilla attack.
[ترجمه گوگل]این می تواند یک هدف اصلی برای حمله چریکی باشد
[ترجمه ترگمان]این می تواند یک هدف اصلی برای حمله چریکی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پارتیزان (اسم)
partisan, guerilla, vigilante, guerrilla

جنگجوی غیر نظامی (اسم)
guerilla, guerrilla

انگلیسی به انگلیسی

• soldier who engages in irregular warfare (usually a member of a loosely organized band of soldiers which utilizes hit-and-run methods to fight the enemy)
pertaining to guerilla soldiers or their methods
a guerrilla is a person who fights as part of an unofficial army, usually against an official army or police force.

پیشنهاد کاربران

پارتیزان؛ پارتیزانی؛ چریک؛ چریکی
چریک . پارتیزان
مثال:
a guerrilla unit
یک یگان و واحد چریک ( پارتیزان )
guerrilla ( علوم نظامی )
واژه مصوب: چریک
تعریف: جنگجوی جنگ های ناهمگون
Guerilla Marketing
بازاریابی پارتیزانی
چریکی
چریک

بپرس