gudgeon

/ˈɡədʒən//ˈɡʌdʒən/

معنی: محور، قطب، اسه، وسیله تطمیع، میلهاهرمی، سرمحور، ماهی ریز قنات، ادم زودباور
معانی دیگر: (جانور شناسی) ماهی ریز قنات (از جنس gobio - ماهیگیران برای جلب ماهی های بزرگتر آن را سر قلاب ماهیگیری می گذارند)، ماهی گوبی (goby)، ماهی کیلی (killifish)، (مکانیک) انتهای محور (اکسل) که چرخ بر آن سوار است، میله ی چرخان (محوری که در داخل بولبرینگ می چرخد)، (تراکتور) قلاب خور، گژن، میله حلقه، اغوا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: any of several small freshwater fishes that are easily caught, often used for bait.

(2) تعریف: a gullible person.
مشابه: dupe

جمله های نمونه

1. gudgeon pin
(مکانیک) انگشتی،(اتومبیل) گژن پین

2. Readers will never swallow such a gudgeon.
[ترجمه گوگل]خوانندگان هرگز چنین گودی را نمی بلعند
[ترجمه ترگمان]خوانندگان هرگز چنین افرادی را دچار خطر نخواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The FEM for the assembly parts of piston, gudgeon pin and small-end of connecting rod is constructed to investigate a diesel engine piston with an oscillating-oil-cooling channel.
[ترجمه گوگل]FEM برای قطعات مونتاژ پیستون، پین گوجون و انتهای کوچک شاتون برای بررسی پیستون موتور دیزل با کانال خنک کننده روغن نوسانی ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]FEM برای بخش های مونتاژ پیستون، پین ماهی کوچک و انتهای کوچک میله متصل برای بررسی پیستون موتور دیزلی با یک کانال خنک کننده - سوز ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The procedures are chamfering both sides of the gudgeon pin and crank pin core and semi-finishing the crank pin bore at a rate of 1000 pieces per hour at 100% efficiency.
[ترجمه گوگل]این روش ها عبارتند از پخ زدن هر دو طرف پین و هسته میل لنگ و نیمه تمام کردن سوراخ میل لنگ با سرعت 1000 قطعه در ساعت با بازده 100٪
[ترجمه ترگمان]این روش ها در هر دو طرف پین gudgeon و هسته pin شده و پین semi با نرخ ۱۰۰۰ درصد در هر ساعت با سرعت ۱۰۰ درصد به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Crane the hydraulic motor ashore for Fabricate ten gudgeon pins.
[ترجمه گوگل]جرثقیل موتور هیدرولیک را برای ساخت ده پین ​​گجون در ساحل قرار دهید
[ترجمه ترگمان]کرین the hydraulic برای ۱۰ تا سوزن ریز ریز خرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Ice-breaking brought reasonable results at Berkhamsted, with roach, small skimmers and gudgeon.
[ترجمه گوگل]شکستن یخ نتایج معقولی را در برکهمستد با سوسک، کفگیرهای کوچک و گوج به ارمغان آورد
[ترجمه ترگمان]شکستن یخ منجر به نتایج معقولی در Berkhamsted، گرفتن ماهی کول، ماهی کول کوچک و ماهی سیاه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A fracture dynamics analysis is given to an accident on a gudgeon link of the miter gate of a dam.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل دینامیک شکست به یک حادثه در یک پیوند گجون دروازه میتر یک سد داده می شود
[ترجمه ترگمان]تجزیه و تحلیل دینامیکی شکستگی به یک تصادف بر روی یک حلقه کوچک مربوط به یک سد در مقابل یک سد داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Conclusion It is evident that Clonorchis sinensis has a second asexual reproduction process in second intermediate host-Topmouth Gudgeon, metacercaria has biological effect of asexual reproduction.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری بدیهی است که Clonorchis sinensis دارای دومین فرآیند تولیدمثل غیرجنسی در دومین میزبان میانی-Topmouth Gudgeon است، متاسرکاریا اثر بیولوژیکی تولید مثل غیرجنسی دارد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری واضح است که Clonorchis sinensis دومین فرآیند تولید مثل غیر جنسی در دومین میزبان میانی - Topmouth Gudgeon است که اثر بیولوژیکی تولید مثل غیر جنسی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. HONIC 400 is not only recommended for cylinder honing on hard, soft and close-grained cast iron but also for flat honing and lapping operations on gauge blocks and gudgeon pins.
[ترجمه گوگل]HONIC 400 نه تنها برای تراش سیلندر بر روی چدن سخت، نرم و دانه بندی شده توصیه می شود، بلکه برای عملیات تراش مسطح و لپینگ بر روی بلوک های گیج و پین های گوج نیز توصیه می شود
[ترجمه ترگمان]HONIC ۴۰۰ تنها برای تیز کردن استوانه بر روی چدن محکم، نرم و نزدیک به هم فشرده و هم چنین برای تیز کردن و هم لیس زدن روی بلوک های گیج و pins بکار گرفته نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. At present, it is the largest-scale manufacturer for air compressor, aluminium alloy piston, link rod and gudgeon pin in china.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، این بزرگترین تولید کننده کمپرسور هوا، پیستون آلیاژ آلومینیوم، میله اتصال و پین گوجون در چین است
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، آن بزرگ ترین تولید کننده مقیاس برای کمپرسور هوا، پیستون آلیاژ آلومینیوم، میله پیوند و پین ماهی گیری در چین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

محور (اسم)
shaft, arbor, axis, axle, pivot, axletree, gudgeon, joint pin, kingbolt

قطب (اسم)
focus, axis, pole, hub, gudgeon

اسه (اسم)
axle, gudgeon

وسیله تطمیع (اسم)
lure, decoy, gudgeon

میله اهرمی (اسم)
gudgeon

سر محور (اسم)
gudgeon

ماهی ریز قنات (اسم)
gudgeon

ادم زودباور (اسم)
gudgeon

تخصصی

[مهندسی گاز] سرمحور، حلقه، قلابخور

انگلیسی به انگلیسی

• type of freshwater fish; gullible person, one who can be cheated easily; bait, lure

پیشنهاد کاربران

بپرس