guck

/ˈɡək//ˈɡək/

(آمریکا - خودمانی) هر مایع غلیظ و چسبناک و کثیف، کثافت، چرک

جمله های نمونه

1. The result: Guck rarely gets a chance to build up, and it washes away easily when it does.
[ترجمه گوگل]نتیجه: Guck به ندرت فرصتی برای ساختن پیدا می کند، و در صورت انجام آن به راحتی شسته می شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه: Guck به ندرت فرصتی برای بالا بردن پیدا می کند، و وقتی این کار را انجام می دهد به راحتی می شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He ! Guck 'mal, das sieht ( doch ) so aus als klaute der Typ etwas.
[ترجمه گوگل]او! Guck 'mal, das sieht ( doch ) so aus als klaute der Typ etwas
[ترجمه ترگمان]هه، هه، هه! Guck مال مال او در doch)در Typ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. What is this guck on the bottom of my shoe?
[ترجمه گوگل]این ته کفش من چیست؟
[ترجمه ترگمان]این guck روی کفشم چیه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. See! There's always guck hiding in there.
[ترجمه گوگل]دیدن! همیشه آدم‌هایی در آنجا پنهان شده‌اند
[ترجمه ترگمان]نگاه کنید! همیشه اونجا قایم شدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Turns out this data guck is good for more than greasing the wheels of commerce.
[ترجمه گوگل]معلوم شد که این داده‌ها برای بیشتر از روغن کاری چرخ‌های تجارت مفید است
[ترجمه ترگمان]معلوم شد که این اطلاعات برای گریس بیش از گریس چرخ تجارت خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Guck Dir meine Visitenkarte an.
[ترجمه گوگل]Guck Dir meine Visitenkarte an
[ترجمه ترگمان]Guck دیر meine Visitenkarte a
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (slang used in canada and usa) slime, slimy substance

پیشنهاد کاربران

بپرس