1. "I know, I know," said Ken, grumpily, without looking up.
[ترجمه گوگل]کن با ناراحتی و بدون اینکه سرش را بالا بیاورد گفت: می دانم، می دانم
[ترجمه ترگمان]کن با بد خلقی گفت: \" می دانم، می دانم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کن با بد خلقی گفت: \" می دانم، می دانم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. For the next 20 years Engels worked grumpily away, handing over half his generous income to an ever more demanding Marx.
[ترجمه گوگل]برای 20 سال بعد، انگلس با ناراحتی کار کرد و نیمی از درآمد سخاوتمندانه خود را به مارکس خواستارتر واگذار کرد
[ترجمه ترگمان]در بیست سال بعد، انگلس بیش از نیمی از درآمد سخاوتمندانه خود را به مارکس تقدیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در بیست سال بعد، انگلس بیش از نیمی از درآمد سخاوتمندانه خود را به مارکس تقدیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Mark often acts grumpily if Kathleen wakes him up too early in the morning.
[ترجمه گوگل]اگر کاتلین او را صبح خیلی زود بیدار کند، مارک اغلب بدخلق رفتار می کند
[ترجمه ترگمان]مارک اغلب با بد رفتاری رفتار می کند که اگر کاتلین صبح زود از خواب بیدار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مارک اغلب با بد رفتاری رفتار می کند که اگر کاتلین صبح زود از خواب بیدار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. But others that have lived, albeit grumpily, with Israel's basement bomb for years—including Saudi Arabia, Egypt, Syria, possibly even Turkey—are unlikely to wait to find out.
[ترجمه گوگل]اما دیگرانی که سالها با بمب زیرزمینی اسرائیل زندگی کردهاند، هرچند بداخلاقی، - از جمله عربستان سعودی، مصر، سوریه، احتمالاً حتی ترکیه - بعید است منتظر باشند تا بفهمند
[ترجمه ترگمان]اما برخی دیگر که زندگی کرده اند، البته با عصبانیت، با بمب گذاری زیرزمین اسرائیل - از جمله عربستان سعودی، مصر، سوریه، و احتمالا حتی ترکیه - بعید است صبر کنند تا بفهمند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما برخی دیگر که زندگی کرده اند، البته با عصبانیت، با بمب گذاری زیرزمین اسرائیل - از جمله عربستان سعودی، مصر، سوریه، و احتمالا حتی ترکیه - بعید است صبر کنند تا بفهمند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The Fat Lady called grumpily after him as he walked away.
[ترجمه گوگل]بانوی چاق در حالی که او دور میشد با ناراحتی دنبالش صدا زد
[ترجمه ترگمان]وقتی راه می رفت، بانوی چاق با بد خلقی به او زنگ زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی راه می رفت، بانوی چاق با بد خلقی به او زنگ زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. And that was also, he thought grumpily, quite predictable.
[ترجمه گوگل]و این نیز به نظر او بداخلاقی، کاملاً قابل پیش بینی بود
[ترجمه ترگمان]و او با عصبانیت فکر کرد: و این هم قابل پیش بینی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]و او با عصبانیت فکر کرد: و این هم قابل پیش بینی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. "You're a funny feller," Fairbairn said grumpily.
[ترجمه گوگل]فیربرن با ناراحتی گفت: «تو آدم بامزه ای هستی
[ترجمه ترگمان]Fairbairn با دلخوری گفت: \" تو آدم عجیبی هستی \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Fairbairn با دلخوری گفت: \" تو آدم عجیبی هستی \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Less grumpily,Thomas Jefferson termed it "splendid misery. "
[ترجمه گوگل]توماس جفرسون آن را با بداخلاقی کمتری "بدبختی بزرگ" نامید
[ترجمه ترگمان]توماس جفرسون، با عصبانیت کمتری آن را \"بدبختی بزرگ\" نامید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]توماس جفرسون، با عصبانیت کمتری آن را \"بدبختی بزرگ\" نامید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. 'Are we allowed to speak yet?' said Ron grumpily. Hermione ignored him.
[ترجمه گوگل]آیا هنوز اجازه داریم صحبت کنیم؟ رون با ناراحتی گفت هرمیون به او توجهی نکرد
[ترجمه ترگمان]هنوز داریم حرف می زنیم؟ رون با بدخلقی گفت: هرمیون به او توجهی نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هنوز داریم حرف می زنیم؟ رون با بدخلقی گفت: هرمیون به او توجهی نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I still can't believe you didn't tell us about it, " said Ron grumpily . "
[ترجمه گوگل]رون با ناراحتی گفت: هنوز نمی توانم باور کنم که در مورد آن به ما چیزی نگفتی
[ترجمه ترگمان]رون با بد خلقی گفت: \" من هنوز نمی توانم باور کنم که تو در این باره چیزی به ما نگفتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رون با بد خلقی گفت: \" من هنوز نمی توانم باور کنم که تو در این باره چیزی به ما نگفتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Way too many people, that's what, " Mark replied grumpily . "
[ترجمه گوگل]مارک با ناراحتی پاسخ داد، خیلی از مردم، همین هستند
[ترجمه ترگمان]مارک با ترشرویی جواب داد: \" این همان چیزی است که خیلی ها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مارک با ترشرویی جواب داد: \" این همان چیزی است که خیلی ها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. 'We used to have sex every day as a matter of course,' he said grumpily. 'Now you're offering it up as a gift and I'm supposed to be grateful?
[ترجمه گوگل]او با ناراحتی گفت: «ما هر روز به طور طبیعی رابطه جنسی داشتیم حالا شما آن را به عنوان هدیه ارائه می کنید و من باید سپاسگزار باشم؟
[ترجمه ترگمان]با بد خلقی گفت: ما هر روز هر روز با هم سکس داشتیم حالا داری هدیه رو به عنوان هدیه پیشنهاد میدی و من باید ازت تشکر کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با بد خلقی گفت: ما هر روز هر روز با هم سکس داشتیم حالا داری هدیه رو به عنوان هدیه پیشنهاد میدی و من باید ازت تشکر کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. When they took the draft to Clinton, he was grumpily watching the Arkansas Razorbacks on television.
[ترجمه گوگل]زمانی که آنها پیش نویس را برای کلینتون بردند، او با عبوسانه مشغول تماشای آرکانزاس زوربکز از تلویزیون بود
[ترجمه ترگمان]وقتی آن ها پیش نویس را به کلینتون دادند، با عصبانیت به تلویزیون Arkansas در تلویزیون نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی آن ها پیش نویس را به کلینتون دادند، با عصبانیت به تلویزیون Arkansas در تلویزیون نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید