صفت ( adjective )
مشتقات: gruffish (adj.), gruffly (adv.), gruffness (n.)
مشتقات: gruffish (adj.), gruffly (adv.), gruffness (n.)
• (1) تعریف: low and hoarse-sounding.
• مترادف: guttural, harsh, hoarse, husky, ragged, raspy, throaty
• متضاد: mellow
• مشابه: raucous, rough, strident
• مترادف: guttural, harsh, hoarse, husky, ragged, raspy, throaty
• متضاد: mellow
• مشابه: raucous, rough, strident
- This cold is making my voice gruff.
[ترجمه گوگل] این سرما صدایم را خفه می کند
[ترجمه ترگمان] این سرما صدایم را خشن می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این سرما صدایم را خشن می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: rough, abrupt, and surly in manner.
• مترادف: abrupt, brusque, crusty, curt, surly
• متضاد: courteous, friendly
• مشابه: churlish, crabbed, grouchy, grumpy, harsh, peevish, rough, rude, short, sulky, sullen, uncivil
• مترادف: abrupt, brusque, crusty, curt, surly
• متضاد: courteous, friendly
• مشابه: churlish, crabbed, grouchy, grumpy, harsh, peevish, rough, rude, short, sulky, sullen, uncivil
- When the nurse gets tired, she sometimes gets a bit gruff with her patients.
[ترجمه گوگل] وقتی پرستار خسته می شود، گاهی اوقات کمی با بیمارانش بداخلاق می شود
[ترجمه ترگمان] وقتی پرستار خسته می شود، گاهی با بیماران خود کمی خشن می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] وقتی پرستار خسته می شود، گاهی با بیماران خود کمی خشن می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Don't get gruff with me; I only asked you a question.
[ترجمه گوگل] با من عصبانی نشو من فقط یک سوال از شما پرسیدم
[ترجمه ترگمان] با من خشن نشو فقط ازت یه سوال پرسیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] با من خشن نشو فقط ازت یه سوال پرسیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید