gruesomely


ترسناکانه، بطورمخوف، مهیبانه، چنانکه وحشت اورد

جمله های نمونه

1. The prospect of eventually arriving at such a gruesomely underwhelming destination makes me determined to enjoy every moment on the train.
[ترجمه گوگل]دورنمای رسیدن به چنین مقصد وحشتناکی من را مصمم می کند تا از هر لحظه در قطار لذت ببرم
[ترجمه ترگمان]این تصور که در نهایت به یک مقصد ناامیدکننده وارد می شود باعث می شود که من تصمیم بگیرم از هر لحظه در قطار لذت ببرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I'm going to rather gruesomely not realign science-fictioning story, I'm going to torture one of the two in products.
[ترجمه گوگل]من به طرز وحشتناکی داستان علمی-تخیلی را دوباره تنظیم نمی کنم، یکی از این دو را در محصولات شکنجه می دهم
[ترجمه ترگمان]می خواهم بگویم که من می خواهم یکی از این دو را به عنوان یکی از این دو مورد استفاده قرار دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was gruesomely wounded.
[ترجمه گوگل]او به طرز وحشتناکی زخمی شده بود
[ترجمه ترگمان]به طرز وحشتناکی مجروح شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He has spent periods in prison, where he was gruesomely tortured.
[ترجمه گوگل]او دوره‌هایی را در زندان گذرانده است، جایی که به طرز وحشتناکی شکنجه شده است
[ترجمه ترگمان]او زمانی را در زندان گذرانده است که در آنجا به شدت مورد شکنجه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A group of four teenagers all begin to have the same strange dreams about Freddy and then one of them is gruesomely murdered in her sleep.
[ترجمه گوگل]یک گروه چهار نفره از نوجوانان همگی شروع به دیدن همان رویاهای عجیب و غریب در مورد فردی می کنند و سپس یکی از آنها در خواب به طرز وحشتناکی به قتل می رسد
[ترجمه ترگمان]گروهی از چهار نوجوان همگی رویاهای عجیب درباره فردی را شروع می کنند و بعد یکی از آن ها در خواب به قتل می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And they're likely to flush some poor hobo and finish him off gruesomely for no other reason than that he can't give a satisfactory explanation for his pres?ence in the fields on a night like this.
[ترجمه گوگل]و آنها احتمالاً یک دوره گرد بیچاره را از بین می برند و او را به طرز وحشتناکی تمام می کنند، بدون این که او نمی تواند توضیح رضایت بخشی برای حضورش در مزرعه در چنین شبی ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]و احتمال دارد که یک کارگر فقیری را بیرون بکشند و به طرز وحشتناکی او را به خاطر هیچ دلیل دیگری برای pres توضیح دهد؟ در چنین شبی باید در صحراها جریان داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. During his emerging days at Dynamo Kiev, Andriy Shevchenko was force-fed a vile nicotine-based solution which gruesomely cured his teenage addiction to cigarettes.
[ترجمه گوگل]آندری شوچنکو در طول روزهای ظهورش در دینامو کیف، به زور با یک محلول زشت مبتنی بر نیکوتین تغذیه شد که به طرز وحشتناکی اعتیاد نوجوان او به سیگار را درمان کرد
[ترجمه ترگمان]در طی روزه ای پیش از ظهور در دینامو کیف، آندری شوچنکو از محلول vile nicotine استفاده کرد که اعتیاد نوجوان خود را به سیگار درمان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Unfortunately, once I saw the heart of Sonya Blade get gruesomely ripped from her chest, and that pixelated spray of blood fly across my TV screen, I was just a tad bit perturbed.
[ترجمه گوگل]متأسفانه، زمانی که دیدم قلب سونیا بلید به طرز وحشتناکی از سینه اش کنده شد، و آن اسپری خون پیکسلی روی صفحه تلویزیون من پرواز کرد، کمی آشفته شدم
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، وقتی من قلب سونیا را دیدم که به طرز وحشتناکی از سینه اش بیرون امده بود، و آن اسپری خون که روی صفحه تلویزیون من پرواز می کرد، من فقط کمی نگران بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Ice Age folk who lived in what's now southwestern England gruesomely went from heads off to bottoms up.
[ترجمه گوگل]مردم عصر یخبندان که در جنوب غربی انگلستان کنونی زندگی می کردند، به طرز وحشتناکی از سر به پایین رفتند
[ترجمه ترگمان]عصر یخ بندان که در جنوب غربی انگلستان زندگی می کردند به طرز وحشت انگیزی از کله بیرون تا پاچه گشاد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The opening sequence featured a severed fish head, which seemed to be floating gruesomely just inches from my face.
[ترجمه گوگل]سکانس آغازین یک سر ماهی بریده بود که به نظر می رسید به طرز وحشتناکی در فاصله چند سانتی متری صورت من شناور است
[ترجمه ترگمان]دنباله باز یک سری ماهی جدا شده که به طرز وحشتناکی در فاصله چند اینچی صورت من شناور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Sometimes "larger" animals, such as tadpoles or worms, wind up half in and half out of the trap, gruesomely losing part of their body to the plant's hunger.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات حیوانات "بزرگتر" مانند قورباغه ها یا کرم ها، نیمی از داخل و نیمی از تله خارج می شوند و به طرز وحشتناکی بخشی از بدن خود را در اثر گرسنگی گیاه از دست می دهند
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات حیوانات \"بزرگ تر\" مثل بچه قورباغه یا کرم، نیمی از دام خود را از دست می دهند و نیمی از بدن خود را به گرسنگی نیروگاه از دست می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• hideously, terribly, frightfully, dreadfully

پیشنهاد کاربران

in a way that is very unpleasant and shocking
قید/ به نحوی بسیار ناخوشایند و تکان دهنده
The accident, which made headlines around the world, was gruesomely violent.
Newspapers splashed pictures of gruesomely wounded soldiers on their front pages.
...
[مشاهده متن کامل]

When his children begin gruesomely dying one by one, Roderick and his sister Madeline ( Mary McDonell, Willa Fitzgerald ) must face their past choices.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/gruesomely?q=gruesomely

بپرس