grudging

/ˈɡrədʒɪŋ//ˈɡrʌdʒɪŋ/

معنی: سوء نیت
معانی دیگر: بی میل، دریغ دارنده، لج دار

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: grudgingly (adv.)
• : تعریف: reluctant or unwilling.
متضاد: eager, ready, willing

- His grudging admission that it was he who made the error finally cleared the others of blame.
[ترجمه گوگل] اعتراف کینه توزانه او به اینکه این او بود که مرتکب خطا شد، در نهایت دیگران را از سرزنش پاک کرد
[ترجمه ترگمان] با اکراه قبول کرد که او کسی است که این اشتباه را مرتکب شده و بالاخره گناه دیگران را پاک کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He even earned his opponents' grudging respect.
[ترجمه گوگل]او حتی احترام شدید مخالفانش را به دست آورد
[ترجمه ترگمان]او حتی مخالفان خود را با اکراه به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She was very grudging in her thanks.
[ترجمه چالش] او بسیار با اکراه و بی میلی تشکر کرد.
|
[ترجمه گوگل]او در تشکر بسیار کینه توز بود
[ترجمه ترگمان]از او تشکر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There seems to be a grudging acceptance of the situation.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که شرایط را با انزجار پذیرفته است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که از این موقعیت اکراه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. One by one they came forward, mumbled grudging words of welcome, made awkward obeisances.
[ترجمه گوگل]یکی یکی جلو می آمدند، زمزمه های خوشامدگویی با بغض می کردند، تعظیم های ناشیانه ای انجام می دادند
[ترجمه ترگمان]یکی یکی پس از دیگری به جلو آمد و با اکراه گفت: خوش آمدید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He felt a grudging respect for her talents as an organizer.
[ترجمه گوگل]او نسبت به استعدادهای او به عنوان یک سازمان دهنده احترام شدیدی احساس می کرد
[ترجمه ترگمان]او نسبت به استعدادهایی که داشت با اکراه به او احترام می گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He looked at Nick with grudging respect.
[ترجمه گوگل]با احترام به نیک نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]با اکراه به نیک نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Despite her annoyance, she couldn't help feeling a grudging admiration for him.
[ترجمه گوگل]علیرغم آزارش، نمی‌توانست از تحسین شدید او جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]با وجود ناراحتی او، او نمی توانست به او احساس خوشایندی نسبت به او داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I didn't think his grudging remarks really counted as an apology.
[ترجمه گوگل]فکر نمی‌کردم اظهارات کینه توزانه او واقعاً عذرخواهی محسوب شود
[ترجمه ترگمان]فکر نمی کردم حرف های او واقعا به عنوان عذرخواهی به حساب بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She won the grudging respect of her boss.
[ترجمه گوگل]او احترام کینه ای رئیسش را به دست آورد
[ترجمه ترگمان]او با اکراه به رئیسش احترام می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Well, I have a grudging admiration for the advertising sociologists.
[ترجمه گوگل]خوب، من به شدت از جامعه شناسان تبلیغاتی تحسین می کنم
[ترجمه ترگمان]خب، من یه حس تحسین و تحسین نسبت به جامعه sociologists دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Cole grants them a grudging accolade.
[ترجمه گوگل]کول به آنها تجلیل کینه ای می دهد
[ترجمه ترگمان]کول آن ها را با بی میلی به آن ها اعطا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. At best, this organization achieves a grudging, superficial conformity to officially sanctioned patterns of thought and action.
[ترجمه گوگل]در بهترین حالت، این سازمان به یک انطباق سطحی و کینه توزانه با الگوهای فکری و عملی تایید شده رسمی دست می یابد
[ترجمه ترگمان]در بهترین حالت، این سازمان، انطباق سطحی، سطحی با الگوهای مورد تایید رسمی اندیشه و عمل را به دست می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There was a kind of grudging admiration to be detected in Janet Holloway's tone.
[ترجمه گوگل]در لحن جانت هالووی نوعی تحسین کینه توزانه وجود داشت
[ترجمه ترگمان]نوعی تحسین آمیخته به کینه در لحن جنت تز دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Oliver was grudging about accepting Wickham's innocence.
[ترجمه گوگل]الیور از پذیرفتن بی گناهی ویکهام کینه ای داشت
[ترجمه ترگمان]الیور در مورد قبول بی گناهی ویکهام با اکراه حرف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Lewis was inclined to ground his grudging acceptance of democracy on the doctrine of original sin.
[ترجمه گوگل]لوئیس تمایل داشت که پذیرش کینه‌آمیز خود از دموکراسی را بر اساس دکترین گناه اصلی بنا کند
[ترجمه ترگمان]لوییس تمایل داشت که پذیرش grudging دموکراسی را براساس اصول گناه اصلی به اثبات برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سوء نیت (اسم)
ill will, bad intention, grudging, sinister intention

انگلیسی به انگلیسی

• unwilling, reluctant, begrudging; envious, meanspirited, resentful
a grudging feeling or response is one that you feel or make very unwillingly.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Given or done reluctantly or with resentment 😒
🔍 مترادف: Reluctant
✅ مثال: She gave her grudging approval, still unsure about the decision.
با اکراه
با اکراه , بی میل
# She was very grudging in her thanks
# He looked at him with grudging respect
# He grudgingly admitted that he was wrong
# She was grudging about accepting his innocence
بدخواهانه_ کینه توزانه - کینه ورزانه

کینه ورزی

بپرس