اسم ( noun )
• (1) تعریف: the slow-moving, wormlike larva of a beetle or similar insect.
- Grubs resemble plump worms and are eaten by many species of animals.
[ترجمه گوگل] گراب ها شبیه کرم های چاق هستند و توسط بسیاری از گونه های حیوانات خورده می شوند
[ترجمه ترگمان] grubs شبیه کرم های چاق هستند و توسط بسیاری از گونه های حیوانات خورده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] grubs شبیه کرم های چاق هستند و توسط بسیاری از گونه های حیوانات خورده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a tedious, dull person.
- Why do you want to hang around with those grubs?
[ترجمه گوگل] چرا میخوای با اون آدمک ها سر و کله بزنی؟
[ترجمه ترگمان] چرا می خو ای با اون کرم ها معاشرت کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] چرا می خو ای با اون کرم ها معاشرت کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: (slang) food.
- I'm going to the store to get some grub.
[ترجمه Nasrin Eidani] میرم فروشگاه یه مقدارخوراکی بگیرم.|
[ترجمه گوگل] من به فروشگاه می روم تا کمی گلاب بگیرم[ترجمه ترگمان] من میرم فروشگاه تا یه مقدار غذا گیر بیارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: grubs, grubbing, grubbed
حالات: grubs, grubbing, grubbed
• (1) تعریف: to dig, esp. to remove things such as rocks or roots from.
• مشابه: root
• مشابه: root
- We grubbed the soil before starting to plant.
[ترجمه گوگل] قبل از شروع کاشت، خاک را سابیدیم
[ترجمه ترگمان] قبل از شروع گیاه، خاک را تمیز می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] قبل از شروع گیاه، خاک را تمیز می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to dig up by the roots (often fol. by out or up).
• مشابه: eradicate, root
• مشابه: eradicate, root
- We grubbed the weeds out of the garden.
[ترجمه گوگل] علف های هرز را از باغ بیرون آوردیم
[ترجمه ترگمان] علف های هرز را از باغ بیرون کشیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] علف های هرز را از باغ بیرون کشیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: (slang) to get by importuning.
- He grubbed a ride with us.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: grubber (n.)
مشتقات: grubber (n.)
• (1) تعریف: to dig in the soil or to search as by digging.
• مشابه: root
• مشابه: root
- The raccoons had grubbed through the garbage that night.
[ترجمه گوگل] آن شب راکون ها از میان زباله ها بیرون زده بودند
[ترجمه ترگمان] اون شب راکون ها رفتن تو سطل آشغال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اون شب راکون ها رفتن تو سطل آشغال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to engage in an arduous or tedious task; drudge.
• مشابه: drudge, labor, moil, plod, slave, travail
• مشابه: drudge, labor, moil, plod, slave, travail
- I've been grubbing all morning trying to clean the basement.
[ترجمه گوگل] من تمام صبح در حال خاک کردن بودم و سعی کردم زیرزمین را تمیز کنم
[ترجمه ترگمان] تمام صبح را داشتم سعی می کردم زیرزمین را تمیز کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] تمام صبح را داشتم سعی می کردم زیرزمین را تمیز کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید