اسم ( noun )
• (1) تعریف: the process of growing.
• مترادف: cultivation, enlargement, expansion, increase, nurture, production, raise, rise
• متضاد: decline, decrease, ebb, failure, shrinkage
• مشابه: advance, augmentation, development, evolution, extension, magnification, maturation, multiplication, progress
• مترادف: cultivation, enlargement, expansion, increase, nurture, production, raise, rise
• متضاد: decline, decrease, ebb, failure, shrinkage
• مشابه: advance, augmentation, development, evolution, extension, magnification, maturation, multiplication, progress
- Babies generally experience rapid growth in the first months of life.
[ترجمه گوگل] نوزادان معمولاً در ماه های اول زندگی رشد سریعی را تجربه می کنند
[ترجمه ترگمان] کودکان عموما رشد سریع را در ماه های اول زندگی تجربه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] کودکان عموما رشد سریع را در ماه های اول زندگی تجربه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The city had undergone tremendous growth during the previous decade.
[ترجمه گوگل] این شهر در دهه گذشته رشد چشمگیری داشته است
[ترجمه ترگمان] این شهر در طی دهه گذشته شاهد رشد عظیمی بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این شهر در طی دهه گذشته شاهد رشد عظیمی بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: that which has grown.
• مترادف: cultivation, enlargement, expansion, increase, production
• مشابه: augmentation, development, extension, magnification, multiplication
• مترادف: cultivation, enlargement, expansion, increase, production
• مشابه: augmentation, development, extension, magnification, multiplication
- A new growth of weeds threatened to overtake the vegetable garden.
[ترجمه مصطفی مرتجی] سربازان در توده انبوه بوته ها پنهان شدند . Growth معنی توده میدهد|
[ترجمه گوگل] رشد جدیدی از علف های هرز، باغ سبزی را تهدید می کند[ترجمه ترگمان] رشد جدیدی از علف هرز تهدید کرد که از باغچه سبزیجات عبور خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The soldiers hid in a thick growth of underbrush.
[ترجمه گوگل] سربازان در توده ای از زیر برس پنهان شدند
[ترجمه ترگمان] سربازها با رشد انبوه بوته ها پنهان شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] سربازها با رشد انبوه بوته ها پنهان شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He hadn't shaved for several days and now had a thick growth of beard.
[ترجمه گوگل] چند روزی بود که اصلاح نکرده بود و حالا ریش پرپشتی داشت
[ترجمه ترگمان] چند روز بود که ریشش را اصلاح نکرده بود و حالا ریش بلندی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] چند روز بود که ریشش را اصلاح نکرده بود و حالا ریش بلندی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: an abnormal mass of tissue; tumor.
• مترادف: neoplasm, tumor
• مشابه: cancer, carcinoma, cyst, mass, polyp
• مترادف: neoplasm, tumor
• مشابه: cancer, carcinoma, cyst, mass, polyp
- The doctor removed a suspicious growth from the patient's forehead.
[ترجمه گوگل] دکتر یک زائده مشکوک را از پیشانی بیمار خارج کرد
[ترجمه ترگمان] دکتر رشد مشکوکی را از پیشانی بیمار بیرون آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دکتر رشد مشکوکی را از پیشانی بیمار بیرون آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید