1. Why were grown-ups always so stuffy and slow to recognize good ideas?
[ترجمه گوگل]چرا بزرگترها همیشه اینقدر خفه میشدند و در تشخیص ایدههای خوب دیر بودند؟
[ترجمه ترگمان]چرا بزرگ ترها همیشه انقدر خفه و کودن بودند که ایده های خوب را تشخیص بدهند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. What do you want to be when you're grown-up?
[ترجمه گوگل]وقتی بزرگ شدی دوست داری چه کاره بشی؟
[ترجمه ترگمان]وقتی بزرگ شدی چی میخوای باشی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Ask a grown-up to cut the shape out for you.
[ترجمه گوگل]از یک بزرگتر بخواهید که شکل را برای شما برش دهد
[ترجمه ترگمان]از یک بزرگ سال بخواهید که این شکل را برای شما مشخص کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Before you know it, the children will be grown-up and leaving home.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه متوجه شوید، بچه ها بزرگ می شوند و خانه را ترک می کنند
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه شما بدانید، بچه ها بزرگ خواهند شد و خانه را ترک خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Tell children to tell a grown-up if they're being bullied.
[ترجمه گوگل]به بچه ها بگویید اگر مورد آزار و اذیت بزرگترها قرار می گیرند، به آنها بگویند
[ترجمه ترگمان]به بچه ها بگید که بزرگ بشن اگه قلدری کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He lived alone, keeping close contact with his three grown-up sons.
[ترجمه گوگل]او تنها زندگی می کرد و ارتباط نزدیکی با سه پسر بزرگش داشت
[ترجمه ترگمان]او تنها زندگی می کرد، ارتباط نزدیک با سه پسر بزرگش را حفظ می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. If you think about it, those children must be grown-up by now.
[ترجمه گوگل]اگر به آن فکر کنید، آن بچه ها باید تا الان بزرگ شده باشند
[ترجمه ترگمان]، اگه بهش فکر کنی اون بچه ها باید تا الان بزرگ بشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She lives with her husband, Paul, and three grown-up children .
[ترجمه گوگل]او با همسرش پل و سه فرزند بزرگش زندگی می کند
[ترجمه ترگمان]او با همسرش، پاول و سه بچه بزرگ زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The grown-ups will sit at one table and the children at another.
[ترجمه گوگل]بزرگترها سر یک میز و بچه ها سر یک میز خواهند نشست
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترها پشت یک میز می نشینند و بچه ها را کنار هم می گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. If you're good you can eat with the grown-ups.
[ترجمه گوگل]اگر خوب هستید می توانید با بزرگترها غذا بخورید
[ترجمه ترگمان]اگر خوب باشی می تونی با بزرگ ترها غذا بخوری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Now her children are grown-up and she has talked through with them what happened.
[ترجمه گوگل]اکنون فرزندان او بزرگ شده اند و او با آنها صحبت کرده است که چه اتفاقی افتاده است
[ترجمه ترگمان]حالا بچه هایش بزرگ شده اند و او با آن ها صحبت کرده است که چه اتفاقی افتاده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She has a grown-up daughter who lives abroad.
[ترجمه گوگل]او یک دختر بزرگ دارد که در خارج از کشور زندگی می کند
[ترجمه ترگمان]او یک دختر بزرگ دارد که در خارج زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He has two grown-up children.
15. Try to behave in a more grown-up way.
[ترجمه گوگل]سعی کنید رفتاری بزرگتر از خود نشان دهید
[ترجمه ترگمان]سعی کنید به روش grown رفتار کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید