grouse

/ˈɡraʊs//ɡraʊs/

(جانور شناسی) با قرقره (از تیره ی tetraonidae)، سیاه خروس، (عامیانه)، شکایت کردن، غرزدن، با قرقره، نوعی رنگ قهوه ای

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: grouse, grouses
• : تعریف: any of a variety of plump game fowls that have mottled plumage and are distinguished by often elaborate male courtship displays.
مترادف: fowl
مشابه: game
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: grouses, grousing, groused
• : تعریف: (informal) to complain.
مترادف: beef, bellyache, bitch, complain, fuss, gripe, grouch, grumble, moan
مشابه: growl, kick, mutter, nag, sulk, whine

- The kids didn't want to go to their aunt's house and they groused all the way.
[ترجمه َAbraham-MK7] بچه ها نمیخواستند به خانه خاله شان بروند و در تمام مسیر غر زدند.
|
[ترجمه گوگل] بچه ها نمی خواستند به خانه خاله بروند و تمام راه را غرغر می کردند
[ترجمه ترگمان] بچه ها نمی خواستند به خانه خاله شان بروند، و همه راه را groused
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: grouser (n.)
• : تعریف: (informal) a complaint or reason for dissatisfaction.
مترادف: beef, bellyache, complaint, fuss, gripe, grumble
مشابه: kick, whine

- The lumpy mattress was our biggest grouse.
[ترجمه گوگل] تشک کلوخه بزرگترین باقال ما بود
[ترجمه ترگمان] تشک بزرگ، بزرگ ترین نوک دراز ما بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. They went grouse shooting up on the moors.
[ترجمه گوگل]آن‌ها با خرچنگ تیراندازی کردند تا روی لنگه‌ها
[ترجمه ترگمان]آن ها با نوک درازی از میان خلنگ زار بیرون رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They're shooting grouse up on the moors.
[ترجمه گوگل]آنها در حال تیراندازی به سواحل هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها دارند نوک درازی از میان خلنگ زار بیرون می کشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His main grouse is that he isn't paid enough.
[ترجمه گوگل]خروس اصلی او این است که به اندازه کافی دستمزد نمی گیرد
[ترجمه ترگمان]نوک نوک درازی است که به اندازه کافی پرداخته نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The party had been to the grouse moors that morning.
[ترجمه گوگل]مهمانی آن روز صبح به مزرعه های باقرقره رفته بود
[ترجمه ترگمان]آن روز صبح آن روز مهمانی به خلنگ زار رسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Grouse will soon be in season again.
[ترجمه گوگل]گروس به زودی دوباره وارد فصل می شود
[ترجمه ترگمان]grouse بزودی فصل به فصل خواهد رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He is a member of a grouse shoot.
[ترجمه گوگل]او عضو یک شاخه باقرقره است
[ترجمه ترگمان]یکی از a نوک درازی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I haven't really got much to grouse about.
[ترجمه گوگل]من واقعا چیز زیادی برای غر زدن ندارم
[ترجمه ترگمان]من زیاد نوک درازی در این مورد ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They kept people off their grouse moors.
[ترجمه گوگل]آنها مردم را از مزرعه های باقرقره خود دور می کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها مردم را از moors دور نگه می داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They spent the weekend in Scotland shooting grouse.
[ترجمه گوگل]آنها آخر هفته را در اسکاتلند گذراندند
[ترجمه ترگمان]آخر هفته را در اسکاتلند گذراندند و نوک دراز را شکار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Throughout the day the grouse drums in the woods, and the woodcock performs its exuberant ritual at dawn and dusk.
[ترجمه گوگل]در طول روز باقرقره در جنگل می کوبد و خروس در سحر و غروب مراسم پرشور خود را انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]در تمام طول روز، the نوک دراز در جنگل، و the مراسم exuberant را در سپیده دم و غروب انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When parties went out grouse shooting, whisky was always taken for the beaters, keepers and loaders.
[ترجمه گوگل]وقتی مهمانی‌ها برای تیراندازی به بیرون می‌رفتند، همیشه ویسکی برای کتک‌زنان، نگهبان‌ها و لودرها گرفته می‌شد
[ترجمه ترگمان]وقتی مهمانی شروع به تیراندازی کردند ویسکی همیشه برای the و keepers و loaders لازم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In fact, many gourmets consider pheasant and grouse to be the most delectable of all game birds.
[ترجمه گوگل]در واقع، بسیاری از خوش‌خوراک‌ها قرقاول و باقرقره را لذیذترین پرندگان شکار می‌دانند
[ترجمه ترگمان]در واقع، بسیاری از gourmets قرقاول و grouse را به عنوان the پرندگان شکار در نظر می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. On Northumbrian moors the red grouse and the black grouse live in virtually identical habitats.
[ترجمه گوگل]در مورچه های نورثومبرین، خروس قرمز و باقرقره سیاه در زیستگاه های تقریباً یکسانی زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان]در Northumbrian، نوک قرمز نوک دراز است و نوک دراز نوک دراز در زیستگاه های تقریبا یک سان زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Only 25 percent of nests on managed grouse moors were successful compared with 75 percent on unmanaged moors.
[ترجمه گوگل]تنها 25 درصد از لانه ها در مورچه های باقرقره مدیریت شده در مقایسه با 75 درصد در مورچه های مدیریت نشده موفق بودند
[ترجمه ترگمان]تنها ۲۵ درصد از nests در زمین های مسطح grouse در مقایسه با ۷۵ درصد در on unmanaged موفق بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• wild chicken; criticism (slang)
(slang) complain; criticize
a grouse is a kind of small fat bird. grouse are often shot for sport and can be eaten.
if you grouse, you complain.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: To complain or grumble about something 🗣️
🔍 مترادف: Complain
✅ مثال: He tends to grouse about his workload, even though it's not excessive.
1 -
a small fat bird, shot for sport and food
یک پرنده چاق کوچک که برای ورزش و غذا شکار می شود
قرقاول
2 -
سیاه خروس پرنده ای از زیر خانواده تَذَرویان، راسته ماکیان سانان است.
3 -
...
[مشاهده متن کامل]

to complain angrily
با عصبانیت شکایت کردن
She's always grousing about how she's been treated by the management.
Synonyms;
beef /informa
lbellyache /informal
complain
moan ( COMPLAIN ) /informal /disapproving
4 -
good or excellent
صفت/ خوب یا عالی
Where do I start to tell you all the grouse things we did?
Thanks, Nelly - you're a grouse Sheila!

grousegrouse
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/grouse
شاکی شدن ( به مفهوم عامیانه )
to complain angrily:
She's always grousing about how she's been treated by the management.
با عصبانیت غر زدن/ شکایت کردن/ اعتراض کردن
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/grouse
قرقاول
وحشی ( گونه )

بپرس