1.
گروه اندیشی
2. Groups where members disagree and who display less groupthink are more likely to share unpooled information.
[ترجمه گوگل]گروههایی که اعضای آن مخالف هستند و تفکر گروهی کمتری نشان میدهند، احتمال بیشتری دارد که اطلاعات جمعنشده را به اشتراک بگذارند
[ترجمه ترگمان]گروه هایی که در آن اعضا با هم مخالف هستند و افراد کمتری نمایش می دهند احتمال بیشتری وجود دارد که اطلاعات را به اشتراک بگذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. And the other thing that you can get, which has been written about obviously in a book called "Groupthink," is where you get the group and they start to think very well of themselves.
[ترجمه گوگل]و چیز دیگری که می توانید به دست آورید، که به وضوح در کتابی به نام "Groupthink" در مورد آن نوشته شده است، جایی است که شما گروه را دریافت می کنید و آنها شروع به فکر کردن بسیار خوب درباره خود می کنند
[ترجمه ترگمان]و نکته دیگری که می توانید دریافت کنید، که در کتابی به نام \"Groupthink\" نوشته شده است، جایی است که شما این گروه را می گیرید و آن ها شروع به فکر کردن درباره خودشان می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Conformity, or groupthink—our tendency to do and even think like others—represents one of our greatest vulnerabilities.
[ترجمه گوگل]همنوایی یا تفکر گروهی - تمایل ما به انجام و حتی فکر کردن مانند دیگران - نشان دهنده یکی از بزرگترین آسیب پذیری های ما است
[ترجمه ترگمان]تمایل ما به انجام و حتی اندیشیدن مانند دیگران - یکی از بزرگ ترین آسیب پذیری ما را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. While groupthink may ultimately exist within the partnership model, it doesn't have to be nor should partnerships let it be the deciding factor at the end of the day.
[ترجمه گوگل]در حالی که ممکن است تفکر گروهی در نهایت در مدل مشارکت وجود داشته باشد، نه لزومی دارد و نه شراکت ها اجازه می دهند که در پایان روز عامل تعیین کننده باشد
[ترجمه ترگمان]در حالی که groupthink ممکن است در نهایت در مدل مشارکت وجود داشته باشد، نباید شراکت داشته باشد و نباید شراکت داشته باشد که در پایان روز فاکتور تصمیم گیری باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Of course, Miller cautions, swarm behaviour in humans can have a downside, especially when it manifests as groupthink or peer pressure.
[ترجمه گوگل]البته، میلر هشدار می دهد، رفتار ازدحام در انسان ها می تواند جنبه منفی داشته باشد، به ویژه زمانی که به صورت تفکر گروهی یا فشار همسالان ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]البته میلر هشدار می دهد، رفتار گروهی در انسان ها می تواند جنبه منفی داشته باشد، به خصوص وقتی که به عنوان فشار همسالان و یا فشار همسالان خود را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Psychologists have been less keen to offer 'solutions' to group polarization than they have other phenomena in group decision-making such as groupthink or the failure of groups to share information.
[ترجمه گوگل]روانشناسان نسبت به پدیده های دیگر در تصمیم گیری گروهی مانند تفکر گروهی یا شکست گروه ها در به اشتراک گذاشتن اطلاعات، تمایل کمتری به ارائه "راه حل" برای قطب بندی گروهی داشته اند
[ترجمه ترگمان]روانشناسان تمایل کمتری به ارایه راه حل هایی برای پلاریزاسیون گروهی نسبت به دیگر پدیده های در تصمیم گیری گروهی دارند مانند groupthink یا شکست گروه ها برای به اشتراک گذاشتن اطلاعات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The answer is simple: Investment partnerships are the perfect breeding ground for groupthink.
[ترجمه گوگل]پاسخ ساده است: مشارکت های سرمایه گذاری بستر مناسبی برای تفکر گروهی است
[ترجمه ترگمان]پاسخ ساده است: مشارکت سرمایه گذاری زمین پرورش کامل برای groupthink است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. This has caused critics to grumble that despite their professed free-thinking, Apple aficionados are actually suffused with groupthink. It's an interesting irony.
[ترجمه گوگل]این موضوع باعث شده تا منتقدان غر بزنند که علیرغم آزاد اندیشی، طرفداران اپل در واقع سرشار از تفکر گروهی هستند کنایه جالبی است
[ترجمه ترگمان]این موضوع باعث شده است که منتقدان شکایت کنند که علی رغم thinking professed، اپل aficionados در واقع با groupthink پر شده است این یک کنایه جالب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Finally with the introduction of the cultural variable, the elementary cross - cultural research of groupthink is made.
[ترجمه گوگل]در نهایت با معرفی متغیر فرهنگی، پژوهش میان فرهنگی ابتدایی تفکر گروهی انجام می شود
[ترجمه ترگمان]در نهایت با معرفی متغیر فرهنگی، تحقیق اولیه بین فرهنگی of ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Close - knit teams are particularly susceptible to the pull of groupthink.
[ترجمه گوگل]تیم های نزدیک به ویژه در برابر کشش تفکر گروهی مستعد هستند
[ترجمه ترگمان]تیم های Close به ویژه مستعد کشش groupthink هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید